کتاب چمدان پدرم

اثر اورهان پاموک از انتشارات مانیاهنر‏‫ - مترجم: امین صدیقی-دهه 2000

“Two years before his death, my father gave me a small suitcase full of his writings, hand writings and notebooks.” Orhan Pamuk gave a speech called “My Father’s Suitcase” when he received the Nobel Prize in Literature in December 2006. This emotional speech which sincerely conveys the spirit of Pamuk’s thirty two years of writing effort, had a deep, worldwide impact. This book combines “My Father’s Suitcase” which is a basic text about writing and living with Pamuk’s two other speeches in which the same subjects and problems are discussed from other perspectives.


خرید کتاب چمدان پدرم
جستجوی کتاب چمدان پدرم در گودریدز

معرفی کتاب چمدان پدرم از نگاه کاربران
با این: همانطور که می دانید، سؤال ما نویسندگان اغلب خواسته شده است، سوال مورد علاقه؛ چرا نوشتی؟ من نوشتن می کنم زیرا من نیاز به ذاتی دارم برای نوشتن! من نوشتم چون نمیتوانم کار عادی انجام دهم مثل دیگران. من می نویسم زیرا می خواهم کتاب هایی بخوانم مانند آنهایی که می نویسم. من نوشتن می کنم زیرا من از همه شما عصبانی هستم و از همه عصبانی هستم. من نوشتن می کنم چون دوست دارم تمام روز در اتاق نشسته باشم. من نوشتن می کنم چون فقط می توانم با تغییر آن در زندگی واقعی شرکت کنم. من نوشتن می کنم چون دیگران، همه ما و همه دنیا، می خواهند بدانند چه نوع زندگی ما در استانبول در ترکیه زندگی می کنیم و زندگی می کنیم. من نوشتن می کنم زیرا بوی کاغذ، قلم و جوهر را دوست دارم. من نوشتن می کنم چون به ادبیات، در هنر رمان اعتقاد دارم، بیشتر به هر چیز دیگری اعتقاد دارم. من نوشتن می کنم زیرا این یک عادت و شور است. من نوشتن می کنم چون از اینکه فراموش می شوم می ترسم من نوشتن می کنم چون من افتخار و علاقه ای که نوشتن به آن می دهم را دوست دارم. من به تنهایی می نویسم شاید بخواهم بنویسم زیرا امیدوارم بتوانم بفهمم چرا من خیلی خیلی خیلی عصبانی هستم، خیلی خیلی عصبانی هستم. من نوشتن می کنم چون دوست دارم خواندنش را داشته باشم. من نوشتم چون یک بار رمان، مقاله، یک صفحه را شروع کردم، می خواهم آن را تمام کنم. من نوشتن می کنم زیرا همه از من انتظار دارند نوشتن کنند. من نوشتن می کنم چون اعتقادات کودکی به جاودانگی کتابخانه ها دارم و کتاب هایی که در قفسه ها نشسته اند. من نوشتن می کنم زیرا هیجان انگیز است که تمام زیبایی ها و ثروت های زندگی را به کلمات تبدیل کند. من نوشتن نمی کنم یک داستان بگویم، بلکه یک داستان می نویسم. من می نویسم چون می خواهم از غم و اندوه فرار کنم که جایی است که من باید بروم اما فقط همانطور که در خواب بودم نمی توانستم آنجا باشم. من نوشتن می کنم چون هرگز موفق نشدم خوشحال باشم من می خواهم خوشحال باشم .... او باعث شد که من دوباره این نوشتن را دوست دارم. بله، من راحت استعداد پاموکم را به خوبی می بینم، زیرا اگر یک مرد آنرا سزاوار داشته باشد، این مرد است. آه آره، من هم گریه کردم برخورد با آن. بقیه سخنرانی دردناک و شگفت انگیز دربارۀ پدرش، هنر و تجربه نوشتن زندگی، او و سرزمینش شکنجه رابطه با غرب و نویسندگان آن جهان و مبارزه خود برای ارزش خود را در یک جهان که در آن مردم @ در محله @ ساخته شده اند به احساس ناکافی به همان اندازه مشارکت و تحسین برانگیز است، من واقعا توصیه می کنم که هر کسی که احساس عدم انگیزه و یا هر گونه سرخوردگی با جهان، زندگی، و یا هر چیزی را به خواندن این. و سپس آن را دوباره و دوباره، و دوباره دوباره خواندن. (بله، من هم با توجه به این قطعه، کاملا با دلسوزی که داشتم باعث شد که من از گرامر مسخره استفاده کنم!) سخنرانی کامل: http: //nobelprize.org/nobel_prizes/li ...

مشاهده لینک اصلی
@ من نوشتن می کنم زیرا من نیاز به ذاتی دارم برای نوشتن! من نوشتم چون نمیتوانم کار عادی انجام دهم مثل دیگران. من می نویسم زیرا می خواهم کتاب هایی بخوانم مانند آنهایی که می نویسم. من نوشتن می کنم زیرا من از همه شما عصبانی هستم و از همه عصبانی هستم. من نوشتن می کنم چون دوست دارم تمام روز در اتاق نشسته باشم. من نوشتن می کنم چون فقط می توانم با تغییر آن در زندگی واقعی شرکت کنم. من نوشتن می کنم چون دیگران، همه ما و همه دنیا، می خواهند بدانند چه نوع زندگی ما در استانبول در ترکیه زندگی می کنیم و زندگی می کنیم. من نوشتن می کنم زیرا بوی کاغذ، قلم و جوهر را دوست دارم. من نوشتن می کنم چون به ادبیات، در هنر رمان اعتقاد دارم، بیشتر به هر چیز دیگری اعتقاد دارم. من نوشتن می کنم زیرا این یک عادت و شور است. من نوشتن می کنم چون از اینکه فراموش می شوم می ترسم من نوشتن می کنم چون من افتخار و علاقه ای که نوشتن به آن می دهم را دوست دارم. من به تنهایی می نویسم شاید بخواهم بنویسم زیرا امیدوارم بتوانم بفهمم چرا من خیلی خیلی خیلی عصبانی هستم، خیلی خیلی عصبانی هستم. من نوشتن می کنم چون دوست دارم خواندنش را داشته باشم. من نوشتم چون یک بار رمان، مقاله، یک صفحه را شروع کردم، می خواهم آن را تمام کنم. من نوشتن می کنم زیرا همه از من انتظار دارند نوشتن کنند. من نوشتن می کنم چون اعتقادات کودکی به جاودانگی کتابخانه ها دارم و کتاب هایی که در قفسه ها نشسته اند. من نوشتن می کنم زیرا هیجان انگیز است که تمام زیبایی ها و ثروت های زندگی را به کلمات تبدیل کند. من نوشتن نمی کنم یک داستان بگویم، بلکه یک داستان می نویسم. من می نویسم چون می خواهم از غم و اندوه فرار کنم که جایی است که من باید بروم اما فقط همانطور که در خواب بودم نمی توانستم آنجا باشم. من نوشتن می کنم چون هرگز موفق نشدم خوشحال باشم من نوشتن خوشحال هستم @ پاموک خاطرات خود را از پدرش در سخنرانی پذیرفته شده خود در نوبل به اشتراک می گذارد. اینجا را بخوانید

مشاهده لینک اصلی
این در مجموع 25 دسامبر 2006، موضوع نیویورکر تنها چند هفته پس از آنکه آقای پوموک به آدرس رسید، منتشر شد. من توسط نیروی نوشتار از بین رفته بودم و نه چندان طولانی بعد از خواندن آن، برن رمانم را خریدم. سرود خواندن متن این گفتگوی کوتاه من را در یک مسیر خواندن خاص قرار داد: جستجو و خواندن آثار برنده جایزه نوبل. در حالی که من فقط یک رمان دیگر از پاموک (نام من قرمز است، در ژانویه سال جاری) خواندن آن، من را به Josà © Saramago (Ive خواندن همه ترجمه تا کنون صرفه جویی است که خارج از چاپ) Elfrida Jelinek ( معلم پیانو و شهوت)، JM Coetzee (Disgrace و Elizabeth Costello) و همچنین تعدادی از لیست خود را برای اضافه کردن (که من باید اینجا اضافه کنم!) مانند Halldor Laxness (مردم مستقل) برای یک قرار داده است.

مشاهده لینک اصلی
من فقط توسط این سخنرانی نوبل منفجر شدم. حتی اگر من یک نویسنده نیستم، می توانم به طور کامل با آن ارتباط برقرار کنم. هر جمله یک سنگ است راه پاموک به پدرش احترام گذاشت و من را بسیار بزرگ کرد. از آنجا که، مانند او، عادت خواندن من بسیار تحت تاثیر پدرم است. اگر این برای پدر من نبود، من هرگز این عشق را برای کتاب نداشتم. او به من یاد داد که برای صرفه جویی در هزینه کتاب نمایشگاه تابستان، از نشانه استفاده کند و با کنار گذاشتن صفحات آن، کتاب را به عنوان یک فرد و نه به عنوان یک جسم، و بیشتر از همه برای زندگی از طریق من هرگز احساس نکردم که یک سخنرانی بود. من احساس می کردم که او داستان های خود را با کلماتش می گوید. فقط 12 صفحه است و اگر شما 30 دقیقه وقت صرف کنید، این را بخوانید. شما از آن پشیمان نیستید

مشاهده لینک اصلی
سه کنفرانس از نویسنده، که برای اولین بار است که به عنوان کتاب آن است، پذیرش سخنرانی برای نوبل، یکی که از آن معابر زیر گرفته شده است. خوانده شده، برای کسانی که عمیقا احساس خواندن و نوشتن لحظات به عنوان ضروری از تبدیل شدن به او چه کسی است. @ و معنای کار از یک مرد که به یک اتاق خارج و در یک جدول نشسته، عقب نشینی را به گوشه ای از آن بیان شده است با قلم و کاغذ - یعنی معنای ادبیات. (...) بخش واقعی از ادبیات توسط انسان است که در یک اتاق با استفاده از کتاب را بست. (...) من معتقدم که ادبیات گنج انباشته شده توسط انسان در جستجوی خود است.حفاری یک چاه با یک سوزن @ یک راه خوب برای گفتن ترکی استانبولی شرح کار نویسنده است. @ امروز، پس از گذشت سالها، من می دانم این ناخشنودی از ویژگی های کلیدی که باعث چرخش یک فرد را به یک نویسنده است. (...) برای من، یک نویسنده به معنای تبدیل شدن به زخم مخفی که ما در داخل ما را، زخم آگاه بنابراین راز است که ما خودمان را به سختی آگاه، با صبر و حوصله کشف آنها، مطالعه آنها، روشن آنها را و این زخم ها و این درد بخشی از نوشتن و هویت ما. نویسنده درباره چیزهایی است که همه می دانند بدون آنکه از آن آگاه باشند.همانطور که می دانید سوال اغلب از نویسندگان ما پرسیدیم، سوال مورد علاقه این است: چرا شما نوشتن؟ من نوشتن می کنم زیرا احساس نیاز ذاتی به نوشتن دارم! من نوشتن می کنم چون نمی توانم یک کار عادی انجام دهم مثل دیگران. من می نویسم زیرا می خواهم کتاب هایی بخوانم مانند کسانی که می نویسم. من نوشتن می کنم، زیرا من با شما، با همه است. من نوشتن می کنم چون دوست دارم در یک اتاق قفل شود تا تمام روز را بنویسد. من می نویسم زیرا می توانم واقعیت را تنها با تغییر آن تحمل کنم. من می نویسم زیرا تمام دنیا به نوعی زندگی می کنند که ما زندگی می کنیم، ما زندگی می کنیم، دیگران، همه ما در استانبول، ترکیه. من نوشتن می کنم زیرا بوی کاغذ، قلم و جوهر را دوست دارم. من نوشتم چون به ادبیات، در هنر رمان اعتقاد دارم، بیشتر به هر چیزی اعتقاد دارم. من با عادت با اشتیاق نوشتم من نوشتن می کنم چون از اینکه فراموش می شوم می ترسم من نوشتم چون قدردانی می کنم که شهرت و علاقه ای که از آن به دست می آید. من به تنهایی می نویسم شاید من بنویسم چون امیدوارم درک کنم که چرا با شما همکاری دارم. من نوشتن می کنم چون دوست دارم خواندن من نوشتم چون یک بار رمان، مقاله، یک صفحه را شروع کردم، می خواهم آنها را تمام کنم. من نوشتن می کنم زیرا همه از من انتظار دارند. من نوشتن می کنم چون به عنوان یک کودک من به جاودانگی کتابخانه ها اعتقاد دارم و در موقعیتی که کتاب هایم را در قفسه ها می گیرم. من به خاطر زندگی، جهان، همه چیز فوق العاده زیبا و شگفت انگیز است. من می نویسم زیرا هیجان انگیز است که همه زیبایی ها و ثروت های زندگی را به کلمات تبدیل کند. من نوشتن نمی کنم داستان را بگویم اما آن را بسازم. من نوشتن برای فرار از احساس اینکه در یک مکان هدایت می شود، همانطور که در یک رویا، نمی توانم بروم. من نوشتم زیرا من هرگز توانستم خوشحال باشم من می خواهم خوشحال باشم

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب چمدان پدرم


 کتاب غلبه بر قماربازی بیمارگون
 کتاب مرجع کاربردی jQuery
 کتاب رهبری به شیوه ی مادیبا
 کتاب ۲۵۱ ترفند در Microsoft Visual Studio 2010
 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین