شامل ۸ داستان کوتاه از موراکامی، شامل:
خلیج هانالی
خرچنگها
یک روز مناسب برای کانگوروها
نفر هفتم
آینه
دختر تولد
ظهور و سقوط کیکهای شارپی
حشره شبتاب
خرید کتاب نفر هفتم
جستجوی کتاب نفر هفتم در گودریدز
معرفی کتاب نفر هفتم از نگاه کاربران
من که کلا کارای موراکامی رو دوست دارم. با این که یه سری ها خوششون نمیاد، چون شاید داستان هاش اتفاق خاصی نداشته باشن یا زیادی آروم و ملایم و ساده پیش برن. ولی چیزی رو که دوست دارم تغییر نگرش ها و مسیر زندگی آدم ها با حادثه های ساده ی پیش پا افتاده یا حتی بدون هیچ اتفاق خاصیه که خیلی به زندگی حقیقی نزدیک تره. چون ما بارها یکهو متوجه چیز دیگه ای تو زندگی میشیم و دید تازه ای نسبت به زندگی یا جهان یا آدمای اطرافمون یا حتی خودمون پیدا می کنیم. مثل داستان خرچنگ ها، یا نفر هفتم، یا حشره ی شبتاب.
از بین داستان ها داستان آخر (حشره ی شبتاب) رو بیشتر از همه دوست داشتم. احساس و درک قشنگی توش بود:
@مرگ نقطه ی مقابل زندگی نیست بلکه قسمتی از آن است.@
مشاهده لینک اصلی
تا قبل از سفر به چین و رفیق شدن با این همه آدم از آسیای شرقی (همین یک سال اخیر) آثار نویسندههای اون منطقه رو میخوندم، ولی مثل این روزها درکشون نمیکردم. این مردم فرق دارن، شخصیتهاشون فوقالعاده متفاوتن با مردم دیگه. عشقشون، احساساتشون، نقاط لذتشون، و واکنششون جلوی حوادث! گاهی مبهوت باقیت میذارن، همین جور هاج و واج میمونی که مثلا اگه من ایرانی بودم اصلا این طور نبود عکسالعملم. چه طور پذیرفت، یا الان چی رو نمیپذیره؟ داره با چی مبارزه میکنه؟ مگه راهی جز تسلیم و رضا هست؟
مردم عجیبین. و موراکامی راوی زندگی روزمره این مردم عجیب. دریچهایه برای دیدن دنیای زیبای شرق دور.
اون مادر ژاپنی که هر سال به محل مرگ پسر موج سوارش میره دقیقا تصویر ملاقاتم با مادر صمیمیترین دوست چینیم رو برام زنده کرد. بیتوجه به دنیا و مافیها، مثل یه زائر که در طلب حاجتیه. حاجتی که نمیدونه چیه. و در کمال تعجب حاجتروا میشه!
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب نفر هفتم
خلیج هانالی
خرچنگها
یک روز مناسب برای کانگوروها
نفر هفتم
آینه
دختر تولد
ظهور و سقوط کیکهای شارپی
حشره شبتاب
خرید کتاب نفر هفتم
جستجوی کتاب نفر هفتم در گودریدز
از بین داستان ها داستان آخر (حشره ی شبتاب) رو بیشتر از همه دوست داشتم. احساس و درک قشنگی توش بود:
@مرگ نقطه ی مقابل زندگی نیست بلکه قسمتی از آن است.@
مشاهده لینک اصلی
تا قبل از سفر به چین و رفیق شدن با این همه آدم از آسیای شرقی (همین یک سال اخیر) آثار نویسندههای اون منطقه رو میخوندم، ولی مثل این روزها درکشون نمیکردم. این مردم فرق دارن، شخصیتهاشون فوقالعاده متفاوتن با مردم دیگه. عشقشون، احساساتشون، نقاط لذتشون، و واکنششون جلوی حوادث! گاهی مبهوت باقیت میذارن، همین جور هاج و واج میمونی که مثلا اگه من ایرانی بودم اصلا این طور نبود عکسالعملم. چه طور پذیرفت، یا الان چی رو نمیپذیره؟ داره با چی مبارزه میکنه؟ مگه راهی جز تسلیم و رضا هست؟
مردم عجیبین. و موراکامی راوی زندگی روزمره این مردم عجیب. دریچهایه برای دیدن دنیای زیبای شرق دور.
اون مادر ژاپنی که هر سال به محل مرگ پسر موج سوارش میره دقیقا تصویر ملاقاتم با مادر صمیمیترین دوست چینیم رو برام زنده کرد. بیتوجه به دنیا و مافیها، مثل یه زائر که در طلب حاجتیه. حاجتی که نمیدونه چیه. و در کمال تعجب حاجتروا میشه!
مشاهده لینک اصلی