‘How long does it take to forget the smell of someone who loved you? And when do you stop loving them?’
When Chloé’s husband leaves her and their children for another woman, she is devastated. Unexpectedly, it’s her usually distant father-in-law who comes to Chloé’s aid, both with practical help and his personal wisdom on life and love.
In this beautifully crafted novella, Anna Gavalda poignantly explores the fragility of human relationships.
خرید کتاب من او را دوست داشتم
جستجوی کتاب من او را دوست داشتم در گودریدز
معرفی کتاب من او را دوست داشتم از نگاه کاربران
جداً داستانهای عاشقانه رو دوست ندارم. ولی جداً خیلی واقعی مینویسه آنا گاوالدا. اصلاً نمیفهمی تو داستان پرت شدی. دیالوگها هم که بهتنهایی قابلیت درسدادن دارن برای نویسندگی. اینقــــــــــــــد دیالوگنویس خوبیه که کاش کتاب خودم بود زیرشونو خط میکشیدم. حالا تو خط بکش میار. :)) ولی یکی رو یادم موند، خیلی دوستش داشتم:
- پس عشق حماقت است، نه؟ هیچوقت بهنتیجه نمیرسد؟
- چرا، بهنتیجه میرسد. اما باید برایش جنگید..
من چقد درگیر ایندیالوگ شدم.. چقد..
ولی اما(!) داستان بهخودی ِ خود چیز جدیدی نداره. شخصیتپردازیها و دیالوگها و فضاسازیها هستن که آدمو جذب میکنن. حتی منظورم از فضاسازی، از نظر احساسی و شخصیتی هست. نه توصیف و تصویرسازی- که ازیننظر نه که ضعیف. ولی خب قوی هم نبوده. داستان از جنسی هست که خیلی شنیدیم و شاید باحالتر از مال آنا گاوالدا هم شنیده باشیم. اما رفتهرفته لایههای زیرینش رو میآن و آدم دیگه نمیفهمه چی میشه.. نمیدونی حق با کیه، نمیتونی کسی رو قضاوت کنی و خیلی همهچی پیچیده میشه.. ولی باز هم پایانبندی نویسنده.. پایانبندی خیلی سخته. ولی آنا گاوالدا یهجوری میبنده انگار براش آب ِ خوردنه. طوری هم داستانو تعریف میکنه که نمیفهمه داری داستان میخونی..
مشاهده لینک اصلی
.
@من او را دوست داشتم@ نخستين رمان آنا گاوالدا است. رماني كه با ادبياتي بسيار ساده در خلال گفت و گوهايي كوتاه اما برخاسته از واقعيت، مي كوشد لايه هاي عميقي از احساسات پنهان در ناخودآگاه خواننده را كنار بزند و او را با خويشتن واقعي اش بيشتر رو به رو سازد. خويشتني كه گاه عامدانه از آنچه درست تشخيص مي دهد فاصله مي گيرد تا با حقيقتي كه دلخواهش نيست دست و پنجه نرم نكند. فرار كند. در موقعيت چالش برانگيز نماند. @من او را دوست داشتم@ سراسر عاشقي ست. قصه ي ميل به داشتن روابط عاطفي شورانگيز، با ثبات و صادقانه. قصه اي كه روبه رويي با آن يكي از چالش هاي هميشگي زندگي بسياري بوده و هست؛ اينكه تا چه زماني، با چه انگيزه اي در چه مناسباتي بمانيم. اينكه شهامت رويارويي با حقيقت دوست نداشتني زندگي مان را خواهيم داشت؟ مي توانيم در موقعيت سخت دل بكنيم؟ معنايي رهايي بخشيدن را مي دانيم؟ .
@من او را دوست داشتم@
آنا گاوالدا
الهام دارچينيان
نشر قطره
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب من او را دوست داشتم
When Chloé’s husband leaves her and their children for another woman, she is devastated. Unexpectedly, it’s her usually distant father-in-law who comes to Chloé’s aid, both with practical help and his personal wisdom on life and love.
In this beautifully crafted novella, Anna Gavalda poignantly explores the fragility of human relationships.
خرید کتاب من او را دوست داشتم
جستجوی کتاب من او را دوست داشتم در گودریدز
- پس عشق حماقت است، نه؟ هیچوقت بهنتیجه نمیرسد؟
- چرا، بهنتیجه میرسد. اما باید برایش جنگید..
من چقد درگیر ایندیالوگ شدم.. چقد..
ولی اما(!) داستان بهخودی ِ خود چیز جدیدی نداره. شخصیتپردازیها و دیالوگها و فضاسازیها هستن که آدمو جذب میکنن. حتی منظورم از فضاسازی، از نظر احساسی و شخصیتی هست. نه توصیف و تصویرسازی- که ازیننظر نه که ضعیف. ولی خب قوی هم نبوده. داستان از جنسی هست که خیلی شنیدیم و شاید باحالتر از مال آنا گاوالدا هم شنیده باشیم. اما رفتهرفته لایههای زیرینش رو میآن و آدم دیگه نمیفهمه چی میشه.. نمیدونی حق با کیه، نمیتونی کسی رو قضاوت کنی و خیلی همهچی پیچیده میشه.. ولی باز هم پایانبندی نویسنده.. پایانبندی خیلی سخته. ولی آنا گاوالدا یهجوری میبنده انگار براش آب ِ خوردنه. طوری هم داستانو تعریف میکنه که نمیفهمه داری داستان میخونی..
مشاهده لینک اصلی
.
@من او را دوست داشتم@ نخستين رمان آنا گاوالدا است. رماني كه با ادبياتي بسيار ساده در خلال گفت و گوهايي كوتاه اما برخاسته از واقعيت، مي كوشد لايه هاي عميقي از احساسات پنهان در ناخودآگاه خواننده را كنار بزند و او را با خويشتن واقعي اش بيشتر رو به رو سازد. خويشتني كه گاه عامدانه از آنچه درست تشخيص مي دهد فاصله مي گيرد تا با حقيقتي كه دلخواهش نيست دست و پنجه نرم نكند. فرار كند. در موقعيت چالش برانگيز نماند. @من او را دوست داشتم@ سراسر عاشقي ست. قصه ي ميل به داشتن روابط عاطفي شورانگيز، با ثبات و صادقانه. قصه اي كه روبه رويي با آن يكي از چالش هاي هميشگي زندگي بسياري بوده و هست؛ اينكه تا چه زماني، با چه انگيزه اي در چه مناسباتي بمانيم. اينكه شهامت رويارويي با حقيقت دوست نداشتني زندگي مان را خواهيم داشت؟ مي توانيم در موقعيت سخت دل بكنيم؟ معنايي رهايي بخشيدن را مي دانيم؟ .
@من او را دوست داشتم@
آنا گاوالدا
الهام دارچينيان
نشر قطره
مشاهده لینک اصلی