بیسیمچی آنطرف خطیها بود. نامردها بیسیمچی زن داشتند. عوضش ما با عکس خوانندهها حال میکردیم. آن هم عکسی که توی شش تا سوراخ قایمش کرده بودیم. عربی بلد نبودیم ولی دختره خوب فارسی حرف میزد. صدای خوبی هم داشت. سیا میمرد برای صداش! یک ناز بامزهای توی صداش بود که بیشتر به ایرانیها میزد تا عربهای کت و کلفت. تازه گاهی محض خنده لابهلای حرفهاش اصفهانی هم میپراند. مثلا عشوه میآمد. برای ما خودش را لوس میکرد. برای من که نه، به هوای سیا.
لبِ مرزی بود. خودش هم نمیدانست کجایی باید باشد؛ فقط خانهشان افتاده بود آنطرف مرز، همین هم کافی بود که دشمنمان باشد.
----------
دو سرباز، یک مرغ نحیف و یک خروس نحیفتر شخصیتهای اصلی داستان «پیمان هوشمندزاده» هستند. گاهی سرهنگ و ستوان و سرباز آشخور هم به داستان سرک میکشند و هم چنین دختری که «بیسیمچی آنطرف خطیها» است و فارسی را خوب بلد است و نمنم باهاش رفیق شدهاند. «شاخ» ۱۴ داستان کوتاه دارد که طنز تلخ و گزندهی روایت آن، این داستانهای به هم پیوسته را به رمان شبیه میکند. به خصوص که وحدت زمان و مکان در تمام داستانها حفظ شده است.
خرید کتاب شاخ
جستجوی کتاب شاخ در گودریدز
معرفی کتاب شاخ از نگاه کاربران
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شاخ
لبِ مرزی بود. خودش هم نمیدانست کجایی باید باشد؛ فقط خانهشان افتاده بود آنطرف مرز، همین هم کافی بود که دشمنمان باشد.
----------
دو سرباز، یک مرغ نحیف و یک خروس نحیفتر شخصیتهای اصلی داستان «پیمان هوشمندزاده» هستند. گاهی سرهنگ و ستوان و سرباز آشخور هم به داستان سرک میکشند و هم چنین دختری که «بیسیمچی آنطرف خطیها» است و فارسی را خوب بلد است و نمنم باهاش رفیق شدهاند. «شاخ» ۱۴ داستان کوتاه دارد که طنز تلخ و گزندهی روایت آن، این داستانهای به هم پیوسته را به رمان شبیه میکند. به خصوص که وحدت زمان و مکان در تمام داستانها حفظ شده است.
خرید کتاب شاخ
جستجوی کتاب شاخ در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی