خرید کتاب ساربان سرگردان
جستجوی کتاب ساربان سرگردان در گودریدز
داستان از دید سه شخصیت دنبال می شود .سلیم ،هستی و مراد .
در این داستان ، علاوه بر اتفاقاتی که هر شخصیت به تنهایی با آنها رو برو می شود ،شاهد جریاناتی هستیم که مشترکا بین انها روی می دهد و خواننده،هر بار بخشی از حوادث را از دید یکی از این سه نفر می بینید.
محوری ترین شخصیت داستان هستی است . بسیاری از اتفاقات و برخوردهای روی داده میان شخصیت ها،چه مستقیم و چه غیر مستقیم ،به هستی می رسند . و ما شاهد سرگردانی (هستی) چه در دنیای حقیقت و چه در دنیای مجازیم. سرگردانی که البته فقط او را شامل نمی شود، و تمام شخصیت ها و شاید بهتر است بگویم تمام جامعه درگیر آنند.
آشفتگی و سرگردانی و هذیان ها و چراهای هستی قابل درک و ملموس اند .چرا که چه بخواهیم و چه نخواهیم ،همه ما به نوعی سرگردانیم.و چه قلمی گیراتر از قلم خانم دانشور برای به تصویر کشیدن این سرگردانی ها .
مشاهده لینک اصلی
جلد دوم «جزیره سرگردانی» است و این جلد رو از اولی خیلی بیشتر دوست دارم.
« باید همت داشت و ترس و حسد را از خود دور کرد و از نو شد سلیم عاشق. سلیم با طمأنینه! بایستی همه چیز را به صورت فضیلت درآورد! از ترس، شهامت و از حسد، بزرگواری آفرید! طفلک هستی، آن شب که قصۀ بابک خرم دین را میگفت، نظیر همین حرفها را زده بود. همین گونه حرف و سخنها، هنرمندیها و لیاقتها بود که مرا دلباخته اش کرده بود؛ وگرنه آدم عاقل زن عاشق نمی گیرد. دختر پا به سن گذاشته نمی گیرد، تا قدسی بگوید: دختر ترشیده.»
صفحۀ 19 و 20
«... من گفتم: اما آقای آل احمد به گمان من یک قدیس می آمدند. گفت: حتی روح قدیسها را اگر برهنه کنی، بیشترشان تنوع طلبند. اما توقع ندارند زنهایشان دست از پا خطا بکنند. ...»
صفحۀ 220
«زندگی عشق است، از آن کام بجوی. زندگی نبرد است، درگیرش شو. از واقعیت فراتر رو و حقیقت یابی کن. شب، طلوع سحر را تجلیل می کند و به همان گونه مرگ، جاودانگی را. جهل، خرد را و فلاکت، بهجت را. راه رستگاری بشریت برپاداشتن امپراطوری جهانی عشق است. عاری از موانع دینی و طبقاتی و فرقه ای و هر گونه ستمی.»
صفحۀ 251
مشاهده لینک اصلی
