کتاب گردهمایی

اثر آن انرایت از انتشارات روزگار - مترجم: کیومرث پارسای-دهه 2000

آن Enright نویسنده خیره کننده از درجه بالایی بین المللی و یکی از صداهای منحصر به فرد ایرلند است. در حال حاضر او Gathering، یک تصویر متحرک و جذاب از یک خانواده بزرگ ایرلندی و یک گل خون تازه را به سنت ادبی ایرلند ارائه می دهد، و ترکیب شعر قدیمی با شوک جدید. نه فرزند باقی مانده از قبیله هگارت در دوبلین جمع شده اند و از برادر شجاع خود، لیام، در دریا غرق شده اند. خواهر او، ورونیکا، بدن را جمع آوری می کند و شرکت مرده را نگه می دارد و از او راضی می کند که او را با او تقسیم می کند - چیزی که در خانه مادربزرگش در زمستان سال 1968 اتفاق افتاد. همانطور که انریایت خط خطای خیانت و رستگاری را از طریق سه نسل، هوش، جهان را به یک کسر تبدیل می کند و در نور جدید و فراموش نشدنی به ما می دهد. جمع آوری یک حماسه خانوادگی جسور، شوخ، و روشنگری است که از طریق چشمک زدن ان آنایت روشن شده است. این یک رمان درباره عشق و ناامیدی است، در مورد چگونگی پیدایش خاطرات و اسرار، و چگونگی سرنوشت در بدن، نه در ستارگان نوشته شده است.


خرید کتاب گردهمایی
جستجوی کتاب گردهمایی در گودریدز

معرفی کتاب گردهمایی از نگاه کاربران
جمع آوری نشان می دهد به ایرلند مدرن - که در زمان انتشار آن در سال 2007 بود، براق، روشن، سرخ کردن سلبرات ببر، معجزه اقتصادی است که می تواند از گذشته خود فرار کند. در ونیکا هگارتي، شخص اول و ناخوشایند، گفته می شود که یک موجود بی هدف در یک خانه پنج خوابه جدا در حومه های دوبلین با دو دختر دوست داشتنی و شوهرش، تام، زندگی می کند. ورونیکا و تام، که \"صرف پول در اطراف، به صورت الکترونیکی. هر بار که او این کار را انجام می دهد، کمی به او می رسد. روز به روز. ساعت به ساعت دقیقه به دقیقه خیلی از آن، در طولانی مدت، ایرلند جدید هستند: ممتاز، جلا، دور، منزوی. اما ورونیکا برای به اشتراک گذاشتن چیزی از گذشته آمده است، یک راز تیره و کثیف که برادرش لیام خودکشی کرده است، فقط به خاطر خاطره اش به ارمغان آورده است. من می خواهم آنچه را که در منزل مادربزرگم در تابستان من هشت یا نه اتفاق افتاد بنویسم، اما مطمئن نیستم که آیا واقعا اتفاق افتاد. من باید شاهد رویداد نامطمئن باشم. من احساس می کنم آن را در من سرگردان â € \"این چیزی است که ممکن است ساخته نشده است. من حتی نمی دانم چه نامی برای آن گذاشته ام. فکر می کنم ممکن است آن را یک جنایت از گوشت نامید، اما گوشت قرمز دور افتاده است و من مطمئن نیستم که آسیب در استخوان ها کم شود. از این آغاز شوم، ورونیکا دوباره به زمان مادربزرگش می اندیشد، ساختن یک روایت است که بخشی از تاریخ خانوادگی است، قسمت «Diary Diary» - یک توافق عمومی است که می توانید تصور کنید ورونیکا در صفحات با نوک تیز از قلم او Enright ما را با یک راوی تفسیر کننده، به نمایش می گذارد، اما یکی از جنبه های درخشانترین کتاب این است که بی ثباتی شهادت ورونیکا، برجسته کردن عدم اطمینان حافظه است. قبیله ورونیکا، هگارتای، نمادین ایرلند قدیمی ایرلند است که سعی دارد از آن استفاده کند. او یکی از دوازده خواهر و برادر است، دختر یک زن است که عملا ذهن خود را در معرض آسیب های فیزیکی و عاطفی فرزندان و پرورش قرار داده است. مادر من دوازده بچه داشت و \"به عنوان یک روز سخت به من گفت\" هفت سقط جنین. سوراخ در سر او تقصیر او نیست. با این حال، من هرگز آن را نادیده نگرفتم. من فقط نمی توانم. این به ما خیلی مربوط است به روح زن که ما را به خانواده اش هدایت می کند، حجم غم و اندوه و خجالت و شرم که قلب او را مانند صفحات یک کتاب که در باران غوطه ور شده است، بوجود می آورد. شاید مادرش بی دقتی یا احترام به یک دین است که زنان را مانند گاوهای برهنه رفتار می کند که ورونیکا نمیتواند ببخشد؛ اما نه، همانطور که او به ما می گوید، \"من او را نمی بخشم جنس. حماقت بسیار زیاد. باز و نابینا. پیامدها، مامان. پیامدهای ناشی از آنکه ورونیکا می نویسد، نه تنها توسط مادرش بلکه همه ی خواهران و برادرانش نیز به وقوع پیوست. بعضی از دوازده هگارتایی قبل از لیام گذشت: مارگارت، اخیرا، از سرطان؛ استوی، به عنوان یک پسر کوچک فرشته؛ و نه کسانی که باقی مانده اند پراکنده اند، به طوری که به دنبال ریشه های دور از درخت مادر. گمنام \"پیروزی\" لیام است و مراسم تشییع جنازه، همه آنها را به خانه بازگردانده است. موضوع خانواده در قلب شکسته این رمان است - \"چگونه خانواده های ما شکل و خیانت ما - حقایق از میراث های عاطفی ما است که ما هرگز نمی تواند فرار کنند. اما خانواده ی Enright ایجاد کاملا ایرلندی است، بدون احساسات سطحی که ما شاید شاید بدانیم، در نبود تمرکز نرم از زمان گذشته. خانواده ایرلندی Enright ناقص و بی رحمانه هستند: همیشه یک مست وجود دارد. همیشه کسی است که به عنوان یک کودک دخالت کرده است. همیشه موفقیت بزرگی وجود دارد، با چندین خانه در کشورهای مختلف که هیچکس آن را دعوت نکرده است. یک خواهر مرموز وجود دارد. البته این ها فقط روند هستند، و مانند روند، آنها تغییر می کنند. از آنجا که خانواده های ما همه چیز را در بر می گیرند و در اواخر شب، همه چیز حساس است. ما مادرانمان را تسلیم می کنیم، آنچه که آنها باید در رختخواب یا آشپزخانه قرار داده و ما از آنها نفرت داریم یا آنها را عبادت می کنیم، اما همیشه برای آنها گریه می کنیم.\nبرای برخی از خوانندگان، جمع آوری ممکن است یک عمل ناامید کننده را داشته باشد؛ این رمان شخصیت و احساسات، بازتاب و مشاهده است. برای من، آن را با زندگی رنجید. معجزه ی عمیق گاهی اوقات جذاب و ملایم است، گاهی اوقات یک لکه در صورت، اما همیشه اصلی، دقیق، نقطه ی خوب قلم خوشنویسی است که مغز را گول می زند. مانند النا فرنته، روزهای رهائی قبل از او و جیل الکساندر اسدبائو، اخیرا هوسراو، آن Enright، جمع آوری می دهد صدای خشم زن است و نشان می دهد که کارهای داخلی از یک ذهن آزاد شده توسط تراژدی و وسواس این یک نگاه بی قید و شرط به جنس به عنوان یک سلاح است که از آن استفاده می شود و از آن متاثر می شود. اندازه گیری رستگاری ارائه شده است، حتی اگر زندگی لیام به نحوی غیرمنصفانه متوقف شود و ورونیکا باید در دنیای نامعلوم زندگی کند، امید به زندگی جدید وجود دارد: پسر لیام. رمان درخشان ایرلند، خانواده، حافظه.

مشاهده لینک اصلی
نگاهی به دو: من می ترسم دوباره خواندن نمی خواهد مرا متقاعد به اضافه کردن یک ستاره، من هنوز هم نمی توانم مثل این، متاسفم. دیوار آجری سر و صدا وارد دقیقا همان نقطه به عنوان دور اول: صفحه 131. ورونیکا muses در ایمان و مقدسات، با اشاره به اینکه برادرش لیام دوستداران مسیحیان و مسیحیان بود، با اسم های خنده دار که با دست چپ و راست و شیرین و خردل قرار داشتند، ظاهرا آنها را کشتند. به نظر من بچه گربه به نظر می رسد، به یاد می آورم. @ کیتی، همانطور که ممکن است تصور کنید، خواهر کوچک است. در حال حاضر استفاده از یک عضو خانواده نزدیک به عنوان جسم آزمایشی وجود دارد که من را کوتاه کرد: من آن را خنده دار یافتم، در داخل خندیدم. اما در خانه خوابیده بود که کمی از تجربه خواندن لذت می برد، تعداد صفحاتی را که هنوز می آیند، می دیدند و فکر می کردند اگر می توانستم ادامه دهم. این نوع از من خواسته را به عنوان خوانده شده است، که دقیقا همان است که اراده برای زندگی در مورد من است. با این حال، من به شدت با آن مبارزه: و من باید بگویم که حداقل من در این زمان چند موضوع واقعی شناسایی کرده ام. (متشکرم فیونوال) ایده ویرایش حافظه، یا به جای آن در این مورد، ایجاد داستانهای کاملا داستانی برای از بین بردن سرزنش کردن از خود، موضوعی است که از طریق آن اجرا می شود. این کاملا طبیعی چیزی است که همه ما برای محافظت از خود تصویر ارزشمند خود داریم؟ آیا این یک ویژگی خاص ایرلندی است؟ من باور ندارم. چیز دیگری که کاملا آشکار شد تجربه Veronicas یک خانواده بسیار بزرگ بود. او یکی از دوازده خواهر و برادر است - بله، دوازده. اما اساسا او رشد کرد، به طوری که او دو یا سه خواهر و برادر در اکثر اوقات، چرا که او تنها به نزدیک به نزدیک ترین به او در سن. دیگران تنها افراد بیشتری در خانه هستند که به احتمال زیاد به شما ضربه می زنند. صفحه 131، به هر حال، دقیقا همانطور که در نیمه راه است. شصت و یک صفحه دیگر برای مراسم تشییع جنازه آغاز می شود. همانطور که در زندگی واقعی، مراسم تشییع جنازه امداد رسانی است. و چهل صفحه دیجیتالی دیگر، قبل از این که متوجه شویم (نمایش اسپویلر) [آنچه ورونیکا ما را به همه ما تغذیه کرده است، خالق اعتقاد است. (پنهان کردن اسپویلر)] آهسته آشکار می شود. برای من و چندین خانم در گروه کتابم کمی بیش از حد آهسته است. من منتظرش بودم که راز بیرون بیاید، و بعد یکی نبود. یک شکایت بود اما شاید این کار کمتری از کتاب است که از پشت آن غلبه می کند و آن را به نوعی هیجان انگیز تبدیل می کند - این نوشیدنی نیست که او را کشت ... آن چیزی بود که او به عنوان یک پسر در خانه مادربزرگش اتفاق افتاد ، در زمستان سال 1968 @ من فکر می کنم این نوشیدنی بود، من. بررسی اصلی: من از سال 2007 به طور مرتب اجتناب از این یکی که بوکر را به دست آورد. قوانین، رحمت یکی دیگر از خانواده ایرلندی، ناراحت کننده است، purleez. و برای این که اغلب شلوغی از مناسبت ها، یک مراسم تشییع جنازه هستند. و در آن مراسم خاکسپاری خودکشی، فرصت های زیادی برای سوء ظن وجود دارد. بنابراین ممکن است احساسات من را تصور کنید وقتی گروه خواندن من آن را برای ماه جولای انتخاب کرد: قلب من و سنگین رشد می کند. تنها راحتی این است که پیشنهاد من نبود، بنابراین آنها نمی توانند من را سرزنش کنند. اما شش، من باید آن را حداقل یکبار بخوانم. نئوووووووو من احترام زیادی برای خانم انریت داشته ام، هیچ انکار نمی کند که او را از زبان انگلیس بیرون می کشد، و آن را به تسلیم می کند. اما برای چه هدف؟ چیزی است که Id می خواهیم بدانیم. من کمی احساس می کنم خانم های سالخورده Alan Bennetts. آن همه عزیز بسیار جالب است، اما در هر صورت شما آن را دریافت نمی کنید؟

مشاهده لینک اصلی
یکی دیگر برای انبساط زندگی در حال رشد - فقط - بیش از حد کوتاه است. این کتاب کشیدنی و افسرده بود، و من نمیتوانستم کل آن را بیابم. قضات بوکر چه کسانی فکر می کردند؟ اول از همه، اگرچه آخرین فردی بود که می توانست باعث بروز خارش، شیوع آن و اثرات دردناک آن شود، اما واقعا تبدیل به یک تصادف ادبی شده بود: کودک جوان خانواده ناکارآمد که در یک مکان کمتر روشنفکر زندگی می کند و / یا زمان مواجهه است، هیچ کس تا به حال نمی شناسد / آدرس آن به درستی، کودک جوان از نظر روانشناختی آسیب دیده و رشد می کند تا زندگی منفرد با پایان غم انگیز زندگی می کند. من نمی توانم بگویم که چگونه بسیاری از کتاب های افسرده ای را دوست دارم. راه را که نویسنده به راز بزرگ که ممکن است (یا شاید نه) توضیح دهد خودکشی لیام، من انتظار چیزی کمی بیشتر اصلی. شاید اگر شخصیت های بیشتری را تشویق و قابل درک دانستم، من به طور متفاوتی پاسخ دادم، اما در اینجا، من از خستگی ناگهانی جریان هوشیاری و شخصیت های صاف خسته شدم که واکنش من نسبت به حرکت مناسب به نظر می رسید. همانطور که خواندید شخصیت های اصلی با تفسیرهای مختلف، من دو موضوع را مطرح کردم، که هیچ کدام به خصوص با من مخالف نبودند: 1. وای من است پدر و مادر من خودخواه و بی ادب رفت و این خانواده بزرگ بدون توجه به نیازهای فرزند خود را. چگونه می توانستند این کار را برای من انجام دهند. من ممکن است یک بزرگسال هستم، اما هنوز هم بیش از آن نیستم و احتمالا هرگز نخواهد بود. 2. من واقعا به رابطه جنسی (به استثنای شوهرم، به دلایلی غیر قابل توضیح). اکثر فانتزی های من درباره مادربزرگهایم که گذشته را تصور می کنند، متهم به جنس هستند. من به خصوص با ژنیتال های مردانه تردید دارم و اغلب تصور می کنم / آنها را در کشورهای مختلف توضیح می دهم با جزئیات جالب. ممکن است من فقط به اندازه کافی فکری برای درک این کتاب نیستم، اما با وجود بعضی از افسانه های جالب، من نمی توانم تراژدی یا هر کدام از این تم ها دلسوز، و واقعا نمی توانست به شخصیت اصلی و نه هر کس دیگری در کتاب مربوط شود. همانطور که من از بین رفته بودم، متوجه شدم که بین افسردگی و بی تفاوتی متناوب است و سرانجام تصمیمی گرفتم که کتاب را پایین بیاورم.

مشاهده لینک اصلی
این یک کتاب است که نیاز به خواندن و قدردانی دارد، نه برای داستان، بلکه برای متن ریز و متناهی. داستان خود به نظر می رسد داستان افراطی قابل پیش بینی و کلیشه ای است و من فکر می کنم تقریبا حدس زده شد که دلیل عمیق ریشه در خودکشی قبل از اینکه ایده جستجو برای یک علت احتمالی حتی به زمین ضربه زد و شروع به کار کرد. یک خانواده بزرگ ایرلندی که به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد، می کوشد تا یکی از خواهر و برادرها و تاریخ خود را از بین ببرد، همانطور که می خواهد در این نوع رویدادها انجام دهد، به آرامی خود را در معرض لایه های پنهان در ستون های ابریشمی خود قرار می دهد. این بازتاب همچنین نشان می دهد برخی از تکه های خورده خوراکی که پارچه ای را که بر اساس آن آنها موجودی خود را خراب کرده اند، نشان می دهد. در واقع، نوشتن را کاملا متضاد با شعر و طلسم یافتم که یک همسایگی عجیب و غریب در این واقعیت است که من داستان را قابل پیش بینی، کلیشه ای و کمی کسل کننده است من از طریق این متن کارهای زیادی را انجام دادم و با عصبانیت و عصبانیت، کمی احساس کردم که مجبور شدم یک متن را برای امتحان مدرسه بخوانم. با این حال، شکوه قریب به اتفاق برخی از پاراگراف ها و جملات توسط Enright ساخته شده من را مجبور به پایان دادن به این کتاب. به طور کلی می گوید که بخش هایی از این باید 1001 پاراگراف را بخوانند تا قبل از اینکه فهرست خود را بخوانند (هر کس باید هرگز چنین چیزی را دوست ندارد)، اما کتاب خود را به عنوان یک کار کامل نشان نمی دهد و رای منفی یکبار دیگر باعث می شود که من بخواهم چت قدیمی با افراد مردمی در من بوکر، زیرا بسیاری از تصمیمات آنها در چند سال گذشته من را ناراحت کرده اند.

مشاهده لینک اصلی
شگفت انگیز می تواند هر جایزه را برنده شود، تنها جایزه ی مرد بوکر را بگذار. این انتخاب دیگری از باشگاه کتاب من بود. ما با مهربانی به عنوان کتاب باشگاه بد به آن اشاره می کنیم زیرا ما برخی از کتاب های واقعا بد، افتضاح، وحشتناک و ناخوشایند را انتخاب کرده ایم و این یکی درست است که بدترین بدترین حالت را دارد. من حدس می زنم شما یا آن را Enright یا شما نمی دانید و من نمی دانم. اگر این گونه خاطراتی از قبیل جوآن دیویدز بود که در سالهای فکر جادویی بود، می توانستم نویسنده را کمی عرض می کنم و با بی حرمتی که با عصبانیت وحشیانه اش به هم می ریزد همدردی می کردم. متأسفانه این کار داستان و یک تخیل بد است. اگر کتابخانه را انتخاب نکردید، کتاب را در صفحه 75 به من بدهید. من فکر کردم نوشتن خیلی بد بود، به نظر می رسید کاملا به هیچ وجه به آنچه که راوی ما به ما می گوید اشاره ای نداشت، و احساس کردم که من نیاز به یک مترجم خون آشام برای درک سایر چیزهایی که او می گویم. من فقط چیزی را که او گفتم نمی گیرم مثال مثال: شکی نیست که با صداهای واضح و بی نظیری که چارلی میخواهد در آن مخلوط شود، مگر اینکه او بخواهد به نحوی از خود برجای بگذارد. یکی دیگر از اینها: در سال 1979، بدن گرانبهای داشتم، متوجه شدم. این چیزی نیست جز جنسیت. وکلا می خواهند از من بیرون بیایند و معماران می خواهند من در صندلی های جدید Eames نشسته باشم. هیچ چیز بیش از حد بزرگ در مقابل، فقط قوام و قد بلند است. بنابراین من لباس خوبی دارم، من فکر می کنم - هر چند چیزی به من متصل به دامن که متاسفانه گوساله متوقف شد، برای نشان دادن مفصل مچ دست transvestite و انگشتان دست و پا فقیر من. اگر بخش های فوق به نظر شما شعر هوشمندانه ای هستند، شما این کتاب را دوست خواهید داشت. من شروع كردم تا عباراتی را كه برای من معنی نداشت را به من نشان دهم، من سه صفحه از یادداشت ها دارم، بنابراین می توانم به تمام سوالاتی كه من برای كتابخانه ملاقات می كنم مراجعه كنم، امیدوارم كه فرد بتواند برای من ترجمه كند. من می دانم که برخی از مردم این را دوست داشتند، دوباره برای شما خوشحالم. من از آن متنفر بودم و اگر می توانستم آن را در صفحه 75 بدون احساس گناه به من بدهم. قطعا به اندازه کافی برای صحبت کردن در مورد یک گروه کتاب بود. من همیشه از گفتگو لذت می برم، حتی زمانی که کتاب را دوست ندارم. یکی از دوستانم به من گفت که من فکر می کنم نویسندگانی که کارهایشان را برای خواننده انجام می دهند. او دقیقا درست است، من نمی خواهم کد را رمزگشایی کنم، می خواهم بدانم چه اتفاقی می افتد، چه اتفاقی افتاده است، چه چیزی درباره ما صحبت می کنیم؟ دوست دیگر من رادار فوق العاده برای همه چیز دیوانه است و او آنچه که Enright در مورد صحبت کردن بود. من دوست ندارم بین خطوط خواندن. فقط طوری بود که برای سلیقه هایم نمی گفتم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گردهمایی


 کتاب ۲۵۱ ترفند در Microsoft Visual Studio 2010
 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین
 کتاب افسانه ی فیل ها
 کتاب آخرین پلنگ
 کتاب موفقیت در زمان رکود بازار