کتاب مثل هیچ کس

اثر دلفین دوویگان از انتشارات نگاه - مترجم: صدف محسنی-دهه 2000

داستان بین المللی برنده جایزه دو دختر از پس زمینه های مختلف، در دوستی متحد است. لوئیس نوجوان پاریس دارای یک IQ از 160 گرا، OCD و یک مادر است که سالها از افسردگی رنج می برد. اما لو می خواهد زندگی اش را تغییر دهد و پدر و مادرش همه را به خاطر یک پروژه مدرسه در مورد نوجوانان بی خانمان تغییر دهد. لئون با انجام تحقیقات، نه، یک دختر نوجوان در خیابان ها زندگی می کند. وقتی دوستی آنها رشد می کند، لو با شجاعت به پدر و مادرش می گوید که اگر نتواند با آنها زندگی کند، وقتی با آنها موافقت می شود، شگفت زده می شود. حضور نهضت لو خانواده را مجبور به انجام یک فاجعه مخفی می کند. اما آیا این خانواده تند و تند و تازهای که با هم زندگی می کنند، می توانند با هم زندگی کنند؟ برنده جایزه کتابفروشی معتبر در فرانسه، نه و من، یک رمان موقتی و تحریک آمیز درباره بی خانمانی است که درخواست تجدید نظر فراوان دارد.


خرید کتاب مثل هیچ کس
جستجوی کتاب مثل هیچ کس در گودریدز

معرفی کتاب مثل هیچ کس از نگاه کاربران
یکی از زیباترین خاطرات من از دوران کودکی اولین بار است که متوجه شدم که بی کفایتی چیزی است که به طور مرتب اتفاق می افتد. من فکر می کنم حدود پنج یا شش سال داشتم و پدر و مادر من به ماشین قدیمی ما صعود کردند و یک مرد آمد و از پدرم خواست تا تغییراتی را تغییر دهد تا بتواند غذا بخورد. پدرم بعضی از سکه ها را داد اما من خیلی شوکه شدم و ویران شدم. این به نظر کافی نبود. مطمئنا این مرد نیاز به کمک فوری داشت! هنگامی که ما به خانه رسیدیم، به شیشه ی پلاستیکی رفتم که طی آن ماهها تغییرات شکننده را ذخیره کرد، آن را برداشت و خواستار بازگشت ما شد و این مرد را پیدا کرد تا من بتوانم به او بدهم. در ذهن کودک من، آن شیشه یک ثروت گسترده بود، قادر به حل تمام وضعیت بود. مادرم آن را پاک کرد و آن را تخریب کرد، اما نمی دانستم. مردی آنجا آنجا بود که غذای کافی برای خوردن نداشت و بدیهی است که اضطراری بود که باید مورد رسیدگی قرار گیرد. چند ماه پس از آن احساس اضطراب برای آن مرد احساس کردم، جایی که او بود و چه اتفاقی برای او افتاد. در سال های بعد، زمانی که من غذای کافی نداشتم، متوجه شدم که فقر چیزی است که اکثر مردم نمی خواهند از آن آگاه باشند یا تصدیق کنند، مگر اینکه آن را زندگی کنند. من متوجه شدم که باید یک منبع شرم آور برای آن دسته از افرادی باشد که دست اول را تجربه می کنند. من یاد گرفتم که آن را پنهان کنم و به همان اندازه که می توانم آن را انجام دهم، تظاهر می کنم. در حال حاضر، زمانی که من رانندگی را در بسته شدن من، ماشین های تهویه مطبوع من اغلب توسط مردم در خیابان عبور، نگه داشتن علائم درخواست کمک. و شاید احساس خستگی می کنم، اما من نمی تونم متوقف کنم و من سعی می کنم در مورد آنها پس از گذشت زمان فکر نکنم. این کتاب به طرز حیرت انگیزی هر دو از این دیدگاه ها را شامل می شود: کودک و بزرگسالان. لو، سیزده ساله راوی، فرزندی است که از سالها فراتر از سالهای دور است، اما در دیگران بسیار نابالغ است. هنگامی که او شروع به مصاحبه با هجده ساله بدون، بی خانمان و رها شده توسط همه او تا به حال شمارش، او می خواهد او را نجات دهد. او به اندازه کافی بلند است که می داند که صرفه جویی نه چیزی است که او باید آرزو کند یا تلاش کند، اما او به اندازه کافی جوان است که سعی کند هر کاری را انجام دهد. او همچنان کمی از این باور دارد که «یک گلدان سکه یا یک حمام یا خانه یا پذیرش بدون قید و شرط می تواند همه چیز را حل کند. من فکر می کنم که آنچه که در مورد این داستان به من مربوط می شود سخت تر از این است که لو بخواهد نجات پیدا کند، اعتقاد دارد که او می تواند نجات دهد، اما بدون آن، قطعا می خواهد نجات یابد. علیرغم عمیق دانستن این که هیچ مقدار کمک لو، او را نجات نخواهد داد، هیچی نمی خواهد که درست باشد. نه فقط برای خودش، بلکه برای لو هم همینطور است، آن گاه او می خواهد لو را هدیه نجات دهد. و به رغم سالها و سالهایم که منجر به انکار و بی حوصلگی بودن، این دختران هم به من رسیده بودند. حتی اگر می دانستم که هیچ چیز در این دنیا هرگز به راحتی حل نمی شود، من به شدت می خواستم این اتفاق بیفتد. همانطور که داستان پیشرفت کرد و نفوذ آهسته و ناگزیر واقعیت در آن قرار گرفت، احساس عصبانیت احساس کردم واقعا این کتاب آرام را تبدیل به چیز مهمی و قدرتمندی برای من کرد. نه و این نوع روایت است که من بهترین را دوست دارم: عمیقا صدای شخصی با تمرکز باریک که احساس همه چیز را می کند. لو، شخص بسیار دلسوز و دلسوز است که می تواند به این داستان بگوید، اما هیچ وقت همیشه آنجا نیست. او ممکن است در پس زمینه باشد، اما اعمال او - هر دو در مرحله و در مرحله ای - حضور زیادی در رمان است. اگر شما تا به حال یک متخصص / متفکر / متفکر مربع بوده اید (به اعتقاد من بسیاری از خوانندگان ما هستند)، من فکر می کنم شما واقعا به لو نزدیک شده اید: \"من خیلی نگران صحبت کردن نیستم . من همیشه احساس می کنم که کلمات از من دور می شوند، فرار می کنند و پراکنده می شوند. این به معنای لغوی یا معانی نیست، زیرا من کاملا خیلی از کلمات را می شناسم، اما زمانی که با آنها بیرون می روم، گیج و پراکنده می شوند. به همین دلیل است که من از داستانها و سخنرانی ها اجتناب می کنم و فقط به پاسخ دادن به سوالات پاسخ می دهم. تمام کلمات اضافی، سرریز، من خودم را حفظ می کنم، کلماتی که من به طور صریح ضرب می کنم تا نزدیک به حقیقت بشوم. «داستان خردمندانه من را سخت تر، اما من هم لو را دوست داشتم. او بسیار متعهد و ترسناک است و رابطه او با No (و با همسر / همجنسگرا) لوکاس را به پایان بسیار خاکستری اما انجام می دهد، که من بعد از آن نیازی ندارم. من در روده وارد نيستم. Delphine de Viganâ € نوشتن نامه تمیز و ظریف اما قدرتمند است و من کاملا تحت تأثیر ترجمه قرار گرفته ام. من چند رمان ترجمه شده را امسال بخوانم و این یکی واقعا برجسته است. هر کلمه درست می شود این گفته می شود که این کتاب نیز کاملا آمریکایی نیست که من عاشق آن هستم. من از آن متنفر هستم وقتی که کتابهای ترجمه از هر چیزی که در طول ترجمه به طور منحصر به فرد خارجی است جدا شده اند - چه چیزی این است؟ من خواندن کتابهای فرانسوی و آلمانی و انگلیسی و استرالیا و غیره به دلیل اینکه میخواهم چیزی غیر آمریکایی را تجربه کنم. این کتاب به من یادآور بسیاری از Antonia Michaelis Storyteller است، اما بسیار کمتر وحشیانه و خیلی بیشتر فریبنده و غم انگیز است. ظاهرا این فیلم نیز هست! اما این فقط در خارج از کشور موجود است. Boo.Perfect موسیقی جفت سازی Brand New â € \"Sowing SeasonNoelle از جوانان ناشناس به من داد این آهنگ و من matc ...

مشاهده لینک اصلی
Rating: 4.5 StarsNo و من این کتاب است که شما آرزو می کنید که یک ماشین زمان داشته باشید؛ کسی که می خواهید زمان خود را به عقب بر گردانید و خود نوجوان جوان خود را محک بزنید، التماس آنها را بخوانید، زیرا شاید اگر آنها انجام دهند، زندگی کمی بهتر می فهمند و تمام اشتباهات را انجام می دهند. این نوع رمان است که شما را به یک دنیای کاملا متفاوت می اندازد، اما پرویز داستان آن مانند گل لایینی تیلور است؛ به جای آن زیبایی ظریفتر از زیبایی است که در آن هر حرف و هر عبارت به سادگی باعث می شود که کتاب را کنار بگذارید و فکر کنید. من می دانستم، حتی قبل از اینکه من و نه من را برداشتم که شگفت انگیز است - بعد از همه، به نظر من سه نفر از وبلاگنویسان مورد اعتماد من توصیه می شود - اما من کاملا انتظار تعجب، احساسات و نوستالژی که این کتاب من را تجربه، دوباره و به نوعی جدید در همان زمان. واقعا، نه و من یک جواهر ادبی هستم، مانند هیچکس و واقعا، من نمیتوانم آن را به اندازه کافی توصیف کنم. دلفین د ویگان اولین بار در ادبیات YA به نظر می رسد یک داستان ساده و ساده است، یکی از لو، یک دختر 13 ساله زودگذر که در فرانسه زندگی می کند و با یک خانم هجده ساله بدون هیچ مشکلی برای یک پروژه مدرسه مصاحبه می کند. تنها، لو نمی تواند فکر کند که هیچ یا زندگی بی خانمان او رهبری می کند و وقتی او دعوت می کند تا با او زندگی کند، برای تبدیل شدن به بخشی از خانواده اش، او نمی خواهد شمارش خود را در گذشته خود را به عقب رفتن، نه فقط نه، بلکه لو خوب. در نگاه من، عمق و زیبایی این رمان در طرح یا موضوع آن نیست، بلکه در نوشتن آن است. لو، به عنوان یک نوجوان بسیار هوشمند، زندگی را در یک نور متفاوت می بیند و این این است - چشم هایش از درخشندگی، بینش باورنکردنی اش - که این رمان را برای من خاص ساخت. نه و من یک رمان آسان برای خواندن نیست من مطمئن هستم که همه ما یک تجربه یا دو نفر با افراد بی خانمان داشته ایم، شاید کمتر از آنکه شما در خارج از آمریکا سفر کنید. با این حال، از آنجایی که من یک کودک بودم، به شدت از بدبختی بی خانمانها و گداهان آگاه بودم. در هند، متولد هند، روزانه در هر خیابان شاهد جمع آوری افراد بی خانمان بودم، تقاضای پول و فروش اسباب بازی های پلاستیکی ارزان برای گردشگران در تلاش برای ایجاد چند سنت. اگر در خیابان ها نبود، در ایستگاه های راهآهن بود، چون بچه ها به جای حضور در مدرسه، در فرودگاه هایی که آنها را به شما می دادند از هواپیما به شما خوش آمد می گوید - در همه جا، کودکان را به فروش می رساند. من هر ساله از هند به آنجا رفته بودم، زمانی که من یک کودک بودم به امریکا نقل مکان کرد، اما هرگز نتوانست من را بکشد، هر بار تعداد بی خانمانی که هنوز آنجا هستند، احتمالا همواره آنجا هستند و بیشتر از همه، وضعیت دشوار از کسانی که ما را دوست دارند، صادقانه می توانیم کاری انجام دهیم. این درس است که لو در این رمان می آموزد که این زلزله خفیف از خواب بیدار است، اما بیشتر از او حتی دوستش با خیر، وابستگی او به او، امتناع از اعتقاد بر این است که نه و خودش واقعا در آن تعلق ندارد جهان، به غیر از همان زندگی و همان خانه، زندگی Lous در خانه بود. اگرچه این رمان عمدتا بر روی نه و تأثیرش بر زندگی لوز متمرکز است، اما بر والد لوست هم تمرکز دارد. مادرش که از زمان کودتای دومش در آغوش خود فوت کرده است از پدرش که نه با خوش بینی است که غم و اندوه داخلی را پنهان می کند، از غم و اندوه خسته شده است و لوز در هنگام دوست داشتن و نزدیک شدن به لوکاس هفده ساله که خود را دوست دارد، همه چی است که خودش را به عنوان نبود بودن می بیند. برای من این تصویر واقع گرایانه از زندگی خانم لوز بود، مبارزات او با پدر و مادرش و ناامنی درونی او در مورد رشد یک مادر که هیچوقت واقعا مراقبت از آن را نداشت، بیشتر از هر چیز دیگری بود. شاید بهتر از همه، این است که چگونه این رمان دقیقا مانند زندگی است. پایان دادن به آن هرگز نخواهد توانست هیچ موضوعی را از بین ببرد، هرگز سعی نکنید توضیح دهد و رفتار و یا حتی زندگی کسانی که در خیابان ها زندگی می کنند، هرگز سعی نمی کند قهوه را پوشش دهد؛ این واقعیت است که مادر Lous هرگز با وجود وقایع غم انگیز اتفاق نمی افتد سالها پیش ... تقریبا یک پایان ناگهانی، یکی که لبخند می زند، با چشمک زدن از چشمان شما کم رنگ می شود. با این حال، داستان زیبای آن، که به طور غیرمستقیم نوشته شده است، به صورت واقعی بیان شده و شما را آرزو می کند که رمان را به سینه خود بسپارد، همانطور که مجبورید - و در عین حال دوباره - از حقایق ساده ای از وجود که یک نفر برای تغییر خیلی کوچک است، . با این وجود، این امر منجر به رمان امید زیادی می شود و اگرچه من برای مدت کوتاهی، کشمکش یا حتی نتیجه قطعی تر آرزو می کنم، من دیگر نمی توانم آن را داشته باشم - این کتاب کامل است، درست همانطور که هست. Id از همه شما خواسته است تا بررسی های Catie از The Readventurer و Maja از کتابخانه شبانه را بررسی کنید، چرا که من این جواهر را برداشتم. شما می توانید این بررسی و بیشتر در وبلاگ من، Ivy Book Bindings را بخوانید.

مشاهده لینک اصلی
داستان تند و تیزی از اشتیاق و تعلق. آیا تا به حال افرادی را که در خیابان های کثیف زندگی می کنند دوست داشته اید؟ این سوال را فراموش کرده اید، آیا تا به حال در چشم آنها دیده اید؟ آیا در کلاس علوم اجتماعی خود به یاد می آورید، کتاب ها و معلمان همیشه به شما می گویند که همه برابرند؟ آیا شما آن را باور می کنید؟ اگر بله، پس چرا شما با دوستان فقیر زندگی می کنید؟ چرا شما غذا، لباس و محل اقامت خود را به آنها می دهید؟ خدماتی که توسط دولت تأمین می شود، چه مقدار می تواند کمک کند؟ میلیون ها نفر بی خانمان وجود دارد. آیا می توانیم خانه ای برای همه آنها فراهم کنیم؟ من اصلا فکر نمی کنم تعداد کمی از قلب های ساخته شده از طلا فراهم خواهد شد. همه نه. لو شخصی است که قلبش از طلا ساخته شده است. او دوست ندارد - دختر خیابانی بی خانمان. من نمی دانم چرا یا چطور فقط اتفاق می افتد پیوند آنها ... فراتر از کلمات است. من نمی توانم فهمید که چگونه یک دختر کوچک مانند لو می تواند خیلی بزرگ باشد. بزرگتر از بزرگترین انسانها. او پیچیدگی زندگی را درک می کند. او تعجب می کند که زندگی چگونه ادامه می یابد. شس فوق العاده هوشمندانه است او وقتی که با شرایط دشواری مواجه می شود، نظریه ها را هماهنگ می کند. در راه خود زیبایی دارد. و هیچ کس به همان اندازه منحصر به فرد لو نیست. او بسیار متفاوت است. بسیار آرام. او خیلی صحبت نمی کند، اما این کتاب در مورد او است. من این کتاب را تا آنجا که می خواستم دوست نداشتم، اما من تعجب کردم. می دانید، خیلی اتفاق می افتد، تا آنجا که ما را شامل نمی شود. اغلب، جهان اطراف ما می چرخد. ما سخنرانی خود را غافلگیر کردیم و برای چند روز آن را تحسین کردیم اما در عین حال، در جایی کسی بی خانمان، بیمار و در حال مرگ است و با این وجود سکوت می کند و زندگی را همانطور که هست قبول می کند. من نمی دانم کجا افکار من دقیقا می آیند یک روز من می خواهم یک جهان آزاد. دنیایی که هر کس خانه دارد، هرکس می تواند هر کاری که می خواهد بدون پرداخت هزینه انجام دهد، کاری انجام دهد (البته، قتل و سرقت و همه چیز)، هنوز می توان وجود قوانین یا قوانین جدید ایجاد کرد، تغییر می کند .... به نظر می رسد خیلی فرق می کند، من می دانم. امیدوارم همه چیز تغییر کند. امیدوارم مردم تغییر کنند امیدوارم مردم قلب هایی از طلا ساخته شده باشند.

مشاهده لینک اصلی
â € œ چگونه شما در سن هجده خود را در خیابان ها با هیچ چیز و هیچ کس پیدا کردن؟ آیا ما خیلی کوچک است و خیلی کوچک است که جهان همچنان به نوبه خود، به شدت بزرگ است و نمیتواند کمتر مراقب خودمان باشیم؟\nچهار سال پیش، یک شب در راه من، یک دختر در قطار را دیدم. او واقعا بچه بود، فروش جواهرات ارزان. من کنار خروج ایستاده بودم، انتظار داشتم که در ایستگاه بعدی بمانم. قطار جرقه کرد، او مواد خود را رها کرد و من کمک کرد تا آن را جمع آوری کنم - شاید همین طور که ما صحبت کردیم. این یک گفتگو بود که کمتر از یک دقیقه طول کشید زیرا من مجبور شدم به زودی بیدار شوم، اما به یاد دارم از او می پرسید که جایی زندگی می کند. او گفت: «هامارا تا کی کی تیکانا نیکی هیه دیی. Hum toh bas idhar-udhar so jaate hai. Kismet ho toh platform platform.â € ترجمه: â € œPeople like me don € ™ T مقصد. ما اینجا و آنجا می خوابیم زمانی که ما خوش شانس میمانیم در سیستم عاملها میبینیم. من نمی توانم فکر کنم در مورد این برخورد از من شروع به خواندن No و Me.I این کتاب را خیلی دوست داشتم. من فکر می کنم که آن را حتی خیلی دوست داشتم حتی اگر من آن دختر بی خانمان را در همان شب ندیده بودم. نه و من دارای یک موضوع قابل توجه، دو شخصیت درخشان طراحی شده و داستان زیبایی نوشته شده است. این شگفت انگیز است که چگونه این کتاب، که من به طور شگفت انگیز به آن برخورد کردم، چنین تاثیری عمیق بر روی من گذاشت. من نمی توانم بگویم که کتاب کامل است. بسیاری از چیزهایی که اتفاق می افتد خیلی راحت هستند (مشاهده اسپویلر) [(مانند اینکه والدین Louie معتقدند که \"نه\" را در نظر بگیرند و چگونه می توانند بدون در خانه بزرگ لوقا پنهان شوند زیرا او خودش زندگی می کند) پنهان کردن اسپویلر)]. علاوه بر این کتاب به ناگهان به پایان می رسد که آن را مجبور به ترک بسیاری از خوانندگان احساس بالا و خشک. اما این موضوع واقعا مهم نیست - حداقل برای من نیست. برای من، نه و من خیلی درباره این داستان به عنوان پیوند عجیب و غریب زیبایی بین دو دختر «Lou» و «Nolwenn» تحقیقی وجود ندارد. دو دختر، که در دنیای کاملا متفاوت در یک شهر زندگی می کنند. دو دختر که سعی می کنند به یکدیگر کمک کنند و وعده های خود را حفظ کنند، نمی توانند ادامه یابند. دو دختر که هرگز نمیتوانند در دنیای یکدیگر جا بگذارند، مهم نیست چقدر سعی دارند. و درست مثل این حادثه در قطار، این کتاب واقعا غمگین نمیشود؛ به جای آن، احساس عذاب، نگرانی و متفکر می کنم. من احساس گناه می کنم که هرگز از نام او نام نمی برم من تعجب می کنم که جایی که او در حال حاضر است، جایی که او امشب بخوابد. نه، من خواننده های بسیار بیشتری از آن می خواهم. â € œ قبل از من ملاقات نه فکر کردم که خشونت به معنای فریاد و ضربه زدن و جنگ و خون است. در حال حاضر می دانم که در سکوت هم خشونت وجود دارد و گاه نامرئی به چشم غیر مسلح است. خشونت در آن زمان رخ می دهد که زخم ها را پنهان می کند، دنباله ای بی رحمانه روزها، عدم امکان برگشتن به ساعت. خشونت چیزی است که ما را فرار می کند. این سکوت و پنهان است. خشونت چیزی است که غیر قابل توضیح است، چیزی که همیشه مبهم باقی می ماند. »

مشاهده لینک اصلی
آیا تا به حال چیزی را که عاشقش هستی را بخوانید تا بلافاصله بخواهد مولفان کل کاتالوگ را بخرند؟ این برای من با Delphine de Vigans بر اساس یک داستان واقعی اتفاق افتاد. من آنقدر به آن افتخار می کردم که من الهام بخش بودم که به خرید یک کتاب دست دوم دست پیدا کنم و نسخه هایی از تمام رمان های قبلی دویگان را تهیه کنم (خوب، همه ترجمه هایی که به انگلیسی ترجمه شده اند). من تصمیم گرفتم آنها را به ترتیب زمانی ترتیب بخوانم، به این معنی نه و من، به رغم جذاب شدن به من، اولین بار آمدم. من در سال 2010 در بسیاری از کتابفروشی ها آن را دیدم، اما هرگز من علاقه ای به آن نداشتم. من تصور می کردم که این یکی از آن داستان هایی است که خوشبختانه و همیشه پس از داستان هایی طراحی شده است تا خواننده از موضع اخلاقی خود در مورد یک مسئله محروم شود و بدون هیچ مشکلی در رابطه با موضوع گفتگو انجام دهد. علاوه بر این، بسیاری از بررسیها آن را به عنوان YA تلقی می کنند - آن را به عنوان داستان بزرگسالان اینجا در بریتانیا (جایی که آن را انتخاب ریچارد و جودی کتاب باشگاه بود)، اما آن را در مورد نوجوانان، و من می توانم ببینید که چگونه آن را بهتر است مناسب راوی خواننده ی جوان است. راوی لو، یک دانش آموز 13 ساله است که پیش از آن هوشمند است. شس چند نمره در مدرسه را از دست داده است، بسیار خجالتی است و دوست ندارد - اگر شما بعید به نظر نرسانید (و باید بگوییم که باور نکردنی است) اتحاد با لوکاس، بدترین فرزند پسر کلاس اوست. در خانه مادرش، که چند سال قبل از آن نتوانست از یک فاجعه خانوادگی برآید، به شدت افسرده شده است. در ابتدای داستان، لو توسط معلم در مورد ارائه آینده قرار می گیرد و به او می گوید که شین ملاقات کرده و با یک دختر بی خانمان مصاحبه می کند. کاتالیزور لو برای دوست داشتن یک فراری 18 ساله به نام No (نه، همانطور که در ابتدا تصدیق می شود، زیرا نامش نامعلوم است - اختصار Nolwenn). تنهایی لو بسیار به سرعت به او متصل می شود، منجر به تحولات بزرگی و بیش از یک درام کوچک است. برخی از بیت های براق و برخی از ابهامات وجود دارد. علاقمندی لوکاس به لو است، علاقه اش به والدینش بسیار نزدیک است و غرور مزمن لوز در موقعیت های دیگر سبب می شود که سهولت رفتار او به نظر بیاید. اما دی ویگان در مورد این مسائل با ظرافت وحشتناکی حرف می زند و صدای لوس کاملا شسته و رفته است: به طرز شگفت انگیزی می تواند تنها یک کودک پیش دبستانی باشد؛ گاهی خنده دار؛ اغلب بیشتر در مورد خود راوی نسبت به داستان توضیح می دهد. این طرح بر پیچیدگی های اخلاقی لوستر لوست تأکید می کند و از آرمانگرائی او در مقابل بی نظیری دیگران قدردانی می کند، در حالیکه امتناع از خجالت زدن از این واقعیت که احتمالا او در نهایت آسیب بیشتری نسبت به خیر دارد، تمایل دارد. که من از آن متنفر بودم - تا آن زمان من به سمت 4 ستاره متوسل شدم. در غیر این صورت، این یک داستان دلپذیر و دلپذیر با یک راوی جذاب و یک رشته بازتابی از واقعیت است. TinyLetter | توییتر | نمایش مشخصات عمومی | وبلاگ Tumblr

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مثل هیچ کس


 کتاب موفقیت تیم های مجازی
 کتاب میلیونر کسب و کار
 کتاب مبانی هنر مسیحی
 کتاب کشف و خلق فرصت های درآمدساز
 کتاب مامان عزیزم...
 کتاب به دنبال لئوناردو داوینچی