کتاب قصر شیشه ای

اثر جینت والز از انتشارات هرمس - مترجم: مهرداد بازیاری-دهه 2000

The Glass Castle : a memoir, c2005, Jeannette Walls
عنوان: قصر شیشه ای؛ نویسنده: جنت (جینت) والس (والز)؛ مترجم: مهرداد بازیاری؛ تهران، هرمس، 1393، در 348 ص، شابک: 9789643639006؛ موضوع: سرگذشتنامه فقرا، بی خانمانها، و ... معتادها


خرید کتاب قصر شیشه ای
جستجوی کتاب قصر شیشه ای در گودریدز

معرفی کتاب قصر شیشه ای از نگاه کاربران
این با شکوه بود! \"Glass Castleâ € یک قطعه کار غیر فکری در مورد دوران کودکی Jeannette Walls است و او را با خانواده ی بی روح خود در سراسر آمریكا رو به رشد می كند، اما عمدتا به عنوان یك داستان داستان نوشته شده است و من آن را خوردم. هیچ مشکلی در این مورد وجود ندارد که Jeannette دوران کودکی فوق العاده و بی رحمانه داشته باشد. این کتاب از زمانیکه او 3 ساله بود و خودش را در آتش بازی های هات داگ باز می کند، ادامه می دهد و ادامه زندگی او نشان می دهد که جنگ و سختی های او و خانواده اش از بین رفته است. پدرش مست بود، مادرش یک هنرمند مشتاق بود و هر دو آنها تمایل به ماجراجویی داشتند. این گزارش از زندگی جذاب بود! همانطور که به من آسیب زد به خواندن در مورد زندگی Jeannette، آن را نیز به من بسیار جذاب و من را در مورد دوران کودکی خود و دیدگاه در مورد زندگی تعجب است. همانطور که گفتم، من این را خوردم و اکنون بسیار هیجان زده به تماشای فیلم - که صادقانه نمی تواند به عنوان خوب و روشنگری به عنوان کتاب.

مشاهده لینک اصلی
Onvan: The Glass Glass - Nevisande: Walls Jeannette - ISBN: 074324754X - ISBN13: 9780743247542 - Dar 288 Safhe - Saal e Chap: 2005

مشاهده لینک اصلی
چرا تا این حد صبر کردم تا این را بخوانم؟ این کتاب فوق العاده و بسیار خوب است که اکنون به سختی می تواند چیزی به اندازه کافی خوب برای خواندن بعدی پیدا کند. من می خواستم تا آن را به پایان برسانم و هنوز آن را ندیدم. وای! این یکی از آن زمانهاست که من نمیتوانم یک بررسی انجام دهم که عدالت را به کتاب بسپارد. برای من سخت است که چیزی را در دست بگیرم. بنابراین آنچه که من می نویسم ممکن است به عنوان نا هموار باقی بماند. نوشتن و به ویژه داستان داستان ستارهای است. این شخصی و شخصی نویسنده داستان خانوادگی جذاب است این حساب یک صفحه ترنر است. حتی اگر آن را دشوار بود، من واقعا قدردانی کردم که بخش های کوتاهی وجود دارد و بنابراین مکان های مکرر کامل برای قرار دادن کتاب و جلوگیری از خواندن برای مدتی. مطمئنا بخش های کوتاه نیز فقط یک یا دو یا سه مورد دیگر را خواندند. بسیار سخت است که یک بررسی راجع به یک کتاب درباره زندگی دیگران بنویسید. البته من در مورد هر شخص نظرات و احساساتی داشتم. من فکر می کنم که نویسنده حداقل حداقل به طور غیرمستقیم به آنچه که در مورد ترکیبی از تجربیات او و اعضای خانواده اش بود، اشاره داشت که به این نتیجه رسید که چگونه آنها معلوم شد، اما حتی بیشتر از آن نیز دوست داشتند. سپس مادرش گفته بود که فقط حقیقت را بگوید، فقط بگوید چه اتفاقی افتاده است، و او این کار را کرد. او این کار را خوب انجام داد. من نمیتوانم به برخی از تفکر خودم کمک کنم. البته، داستان خیلی جذاب بود که اکثر اوقات من خودم را در آن غوطه ور کردم. نویسنده خیلی خوب با بد و بدبختی می نگرید و از اینکه چگونه او این کار را انجام داد و همچنین چگونه او را مقابله کرد و چگونه او اقدامات خود را از طرف خود انجام داد. Sheâ € ™ ثانیه فوق العاده ماهر نقاشی پرتره از مردم در زندگی او و همچنین خود. ماهرانه برای همه طنز در حساب، به دلیل وجود دارد، بسیار آن شد مضحک است. تراژیک، ترسناک، خشمگینانه. نویسنده بسیار کوتاهی که در سانفرانسیسکو زندگی می کرد کتاب را به قفسه ی سان فرانسیسکو من تحویل داد. او منطقه ساحل شهر / اقیانوس را خیلی خوب توصیف کرد. من حدود 7 سال سن از نویسنده دارم، و در آن زمان در شهر زندگی می کردم و آن را خوب میدانستم. من عکس های بیشتری را دوست داشتم (هر چند من تعجب می کنم که تعداد زیادی از آنها در طول دوران کودکی نویسنده، مخصوصا سالهای اول او، گرفته شده است.) تنها عکس هایی که شامل عکس عروسی والدین او و عکس نویسنده در امروز در جلد به عنوان بخشی از بخش بیوگرافی نویسنده. اگر من بیش از انتقاد جزئی از کتاب، آن است که من فکر کردم آن را به پایان رسید راه بیش از حد به طور ناگهانی، اگر چه من حدس می زنم بیشتر مایل و بیشتر جزئیات نشان می دهد که چگونه سرمایه گذاری من در داستان زندگی نویسنده بودم. همچنین «تجدید نظر» «جینت» که در بخش قبلی به بران اعطا شده بود، در حالی که من موافقم که زمان خوبی نداشتم، راه اشتباهی را به من زد. بدیهی است که من خیلی بدبختانه در مورد آنچه که او و خواهر و برادرش از او گذرانده اند فرق می کند. خوب بود با بد بود، اما بد بود چشم بسته بود. یک دوران کودکی بسیار متواضعی و غیرمعمول و سنین پایین است. من بخشی از این بازبینی را در تگ های اسپویلر قرار می دهم، زیرا حداقل به برخی حوادث زندگی نویسنده و \u0026 amp؛ اعضای خانواده او، اما بیشتر به این دلیل که من احساسات / نظرات خود را در مورد چگونگی احساس آنها در مورد آنها ابراز کرده ام، و دیگر خوانندگان احتمالا می خواهند نظرات خود را بدون احساسات خود و \u0026 amp؛ درگیری های قضایی به شرح زیر می توان اشاره کرد: «به خودم» و احتمالا بهار برای بحث با دیگران که این کتاب را بخواند و نه ادامه بررسی. رفع اشکالاتی که من در نظر می گیرم مهمترین spoiler ها است: (مشاهده اسپویلر) [من با بسیاری از زندگی Jeannette شناخته شده است. در حالی که من قطعا نمیتوانستم بدترین کاری را که انجام میدادم انجام ندهم، من نیز از برخی از بهترینها را تجربه نکردم. من خیلی با آنچه که این خانواده از آن گذشت، خیلی مشخص است. پدر و مادر خیلی هوشمندانه و خلاق بودند و من قدردانی می کردم که پدر چگونه دوست داشت (حداقل تا زمانی که الکل خود را واقعا بد بدانند) و بچه ها چیزهای زیادی را آموختند. مادر حتی اگر دلایل خودخواهانه ای دارد و حتی تصور می کرد که نامناسب است، بچه ها را به خود وابسته کرد و او خلاقیت زیادی را مدل کرد، هرچند ممکن است در یک شیوه مخرب کمتر از پدرش نباشد. آنها هر دو شگفت انگیز از خانه مدرسان خوب بودند با توجه به این که همه بچه ها در چنین سن های اولیه را می خوانند، چیزهای زیادی آموختند و آموختند که چگونه فکر می کنند و این نشان می دهد که چگونه می توانند در هنگام برخورد با مدارس دولتی انجام دهند. شگفت انگیز. من هر دو والدین را ناامید کننده میدانستم. با وجود پدر و مادر آلکالمونیک که خیلی بد بود و همه چیز که با آن رفت، وحشتناک بود، مادر من مرا خسته کننده. حوادث خودخواهانه شدید بسیار شدید بود. ناتوانی او حتی می خواهد به مادر یا برای ارائه 4 اصول اولیه برای او 4 بچه که من نمی توانم به پایان برسد. پیدا کردن آنچه که در انتهای کتاب متوجه شدم حتی باعث خشم من شد. من می دانم که هر دو والدین مسائل مربوط به سلامت روان را داشتند، اما حتی اگر رابطه خانوادگی قوی میان اعضای خانواده وجود داشته باشد، من نمی توانم وفاداری را که به والدین نشان داده می شود، بفهمم. من...

مشاهده لینک اصلی
برخی از راه های سخت برای نوشتن بازنگری برای The Glass Glass، یک کتاب پرفروش، محبوب که من از آن آگاه بود از آنجایی که آن را به سختی و سپس کاغذی به بیرون آمد و من به یاد داشته باشید ما هرگز به نظر می رسد آن را در سهام به عنوان یک بخش کار نوجوان زمان در یک کتابفروشی غریبه. پس از آن نتوانستم چند نکته را بخوانم، بنابراین هرگز آن را نگرفتم. فقط در حال حاضر من توجه خود را به خاطرات جینت دیوار جلب کرده ام، آن را بعنوان نظارت جدی در مورد کتاب های بزرگ یا نویسندگان که خواندن و نیاز به آدرس ASAP دارند، می بینم. من شروع کردم با گفتن لذت بردن از خواندن این، هر چند لذت من گاهی اوقات مانند rubbernecking در شمع پنج ماشین در بزرگراه و یکی تراکتور و تریلر آن در آتش، و لذت بردن از من زمان کمی که هیچ چیز بدی نیست، آن بزرگ زمانی که کتاب شما را به فاش کردن تعصب و چشم انداز خود و اخلاق خود را بپرسید). دوران کودکی دوران کودکی به نوبه خود جذاب و هولناک و طنز آمیز است و او یک تعادل فوق العاده را پوشش می دهد که چطور بود که کودک از رکس و رز مری دیوار رشد کند، به شیوه ای بی هدف، اما همچنین می تواند نشان دهد که چگونه او و (بیشتر) خواهر و برادرش قادر به زنده ماندن و رشد بودند (علی رغم اینکه \"دیوارها\" به دلیل \"@\")، او باعث ناتوانی و تندباد می شود. و هرچند Rex و رز مری دارای برخی لحظات واقعا انحرافی، خودخواهانه و دیوانه بین آنها هستند، همچنین عشق، تحصیلات و انعطاف پذیری از پدر و مادر به فرزند منتقل می شود و پس از آن به عقب برگردد و پیوند خواهر و برادر محافظ، شدید و خنده دار است. این یکی از معیارهای طلایی برای یادداشتهای خانوادگی است و خاطرات دوران کودکی را به دلیلی به تصویر می کشد.اما تا حدی که دوران کودکی اش روشن و تکان دهنده بود، و من تقصیر والدین را درباره سطوح سوء رفتار پدر و مادر خود و همچنین نشان دادن کیفیت مثبت آنها قادر به تزریق فرزندان خود، من این خاطرات را دوست ندارم. گمان می کنم من داستانی را در یک سطح مشابه به داستانی داوری می کنم، اما در بعضی موارد، منتقد داخلی من کمی شفاف تر است. برای نگارش برای من عالی است، روایت باید جذب شود و تحقیق باید صحیح باشد، اما من همچنین یک سبک نوشتاری متمایز و ممتاز را ترجیح می دهم (همه چیز نباید به صورت منحصر به فرد باشد، اما من نیاز به بیش از یک قرائت از حقایق و رویدادها) و من ترجیح می دهم که مجموع قطعات بیشتر از کل نیست. خاطرات بزرگ برای من (فکر کردن به شهر Insomniac، بهترین ما که می توانیم انجام دهیم و وقتی که نفس برای شروع می شود هوا) به این نتیجه برسیم، بنابراین من با احساس و قدردانی و علاقه به نتیجه گیری غلبه کردم، و من از تحسین ها لذت بردم، تحسین پرویز، و قادر به برداشتن معنای بزرگتر، نه لزوما برای خودم بلکه برای تجربه گسترده تر بشری است. از قلعه شیشه ای، از ترکیب برخی از پروزه های حذف شده، خشک و روزنامه نگاری (که من متوجه می شوم چرا از آن برای اثبات داستان خود به طور موثر استفاده نمی کردم) احساس نمی کردم، اما ارتباط احساسی را برای من به عنوان یک خواننده محدود کردم و گاهی اوقات من را به عنوان یک عاشق سبک های پر زرق و برق تر هیجان زده می توانم بگویم که آیا آرام و یا تیز و یا تیزهوش یا پرسش و یا معاصر) و فقدان یک موضوع بزرگتر ارتباطی فراتر از داستان های بسیار خاص از غلبه بر موانع والدین توسط کودکان دیوار. من حدس می زنم در نهایت برای من Glass Glass did not transcend آنچه که در ارزش اسمی بود: یک سابقه خانوادگی نامطلوب با خارج از برای نویسنده و خواهران و برادران در پایان. و برای من واقعا دوست دارم یا دوست دارم یک خاطره، من نیاز به بیش از آنجاها جالب توجه (هر چند که من به راحتی می پذیرم من نمی توانم به دور از صفحه به عنوان Walls مربوط به لحظات عمده و جزئی، کاملا دیوانه و کاملا amouring). Id احتمالا این ستاره های 3.5 ستاره را به 3 ستاره تقسیم می کند. من این را به طور منظم خوانندگان خاطرات توصیه می کنم اگر آنها هنوز این را مطالعه نکرده اند: دوباره می بینم که چگونه و چرا این خاطرات عمیقا محبوب است و احتمالا به لیست پرفروش ها در اطراف نسخه های سازگاری فیلم پشت سر گذاشته خواهد شد. اما من آن را به عنوان خاص و یا متعالی به عنوان خاطرات دیگر Ive خواندن و دوست داشتنی به تازگی، و به همین ترتیب برای من، جامد @ من آن را دوست داشت @.

مشاهده لینک اصلی
علیرغم بی میلی شدیدم به خواندن خاطرات ناسازگاری خانواده، این بود (به لطف دوستان من Goodreads پذیرش بسیار مثبت به این، و همچنین اعلام انطباق صفحه نمایش بزرگ آن) زمان تقریبا به پایان رسید آن را امتحان کنید. چه Jeannette دیوار شیشه ای قلعه فاقد چلپ چلوپ شاعرانه و صریح روشن است، آن را بیشتر با یکی از داستان های مبهم قابل خواندن، قطار ناسازگاری در مورد دوران کودکی خسته از ملاقات من همیشه مواجه شده است. در چندین بار من خودم را گول زدم و گفتم: هیچ راهی برای جهنم وجود ندارد والدین می توانند این خرابکاری را انجام دهند، اما با پایان دادن به کتاب، خانم های دیواری موفق به متقاعد کردن ما شده اند. آنچه که قابل توجه است این است که، همانطور که اسباببازیهای دیوارهای دیواری که در آن زندگی میکردند، بسیار وحشتناک بود (همانطور که همه ما باید بدانید) والدینشان قطعا، Walls قادر است به طریقی جذاب و عاشقانه از سیسال والدین دیوانه شود. این که او (همراه با خواهر و برادرش) توانست عشق را تحویل دهد و بالغ شود تا بزرگسالان نسبتا موفق باشد، تا حدودی معجزه است؛ مطمئنا خاطرات ارزشمند، به هر حال. واقعا خوشحالم که من این فرصت را دادم

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب قصر شیشه ای


 کتاب تروترو با گل ها هدیه می دن به نانا
 کتاب تروترو گل درست کن برای نانا پست کن
 کتاب تروترو می خنده نانا شده پرنده
 کتاب ترو، تو چی گم کردی که دنبالش می گردی
 کتاب تروترو خواب دیده خودش رو تو آب دیده
 کتاب تروترو توی خونه آماده کرده صبحونه