خانه، سومین رمان رابینسون است که سال 2008 به چاپ رسید وباز هم در گیلیاد جریان دارد و به نوعی در ادامه داستان گیلیاد و در مورد همان خانواده گیلیادی از زبانی دیگر نوشته شده. جایزه کتاب ملی آن سال، اورنج انگلیس در سال 2009 و جایزه کتاب مسیحیت امروز سال 2009 ، بهترین کتاب سال و برنده جایزه کتاب لوس آنجلس تایمز و ، پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز، بهترین کتاب سال واشینگتن پست، بهترین کتاب بزرگترین روزنامه شمال کالیفرنیا یعنی سان فرانسیسکو کرونیکل را به خود اختصاص داد.
خانه کتابی است در مورد شک ها و تضادهای موجود میان رابطه یک پدر، و پسرش که از زبان دختر خانه بیان می شود. کتابی که در عین آرامش آتش فشانی در دل دارد.
خرید کتاب خانه
جستجوی کتاب خانه در گودریدز
معرفی کتاب خانه از نگاه کاربران
اگر قادر بودند دوره های زمین شناسی را ببینند، آن طور که خدا می بیند، آن وقت می فهمیدند که این درخت چطور سر از خاک بر می آورد، شاخه هایش را رو به خورشید می گستراند و سرمست از این که درخت بلوطی در آیوواست در نور خورشید لم می دهد
مشاهده لینک اصلی
خاكسترى، تكرار مكررات
مشاهده لینک اصلی
این کتاب یکی از آرامترین کتابهایی است که تا به حال خوانده ام. فقط زمان خودت را بگذار ... در ابتدا من نمی دانستم که چه اتفاقی می افتد، اتفاق می افتد. همه چیز خیلی آهسته و آرام و ظریف بود، شخصیت های اصلی همه چیز را در داخل نگه داشتند. آنها پنهان و کشف نشده بودند. هر تکلیف درونی پیچیده و لایه ای بود و عمیق بود در حالی که هر گفتگو کلامی فقیر و در سایه بود. آنها بیش از حد ترس بودند که در مورد آنچه که فکر می کردند صحبت کنند، چه چیزی واقعا آنها را فريب داد و در ابتدا، من کمی نگران بودم. اما، هیچ چیز منفی اضطراب، زیرا در زیر - آنها فقط تکان نخورده و منفجر نشده است. آنها فقط نوعی از مردم نیستند. در ابتدا من مشکل بودم - متوجه می شوم که در حال حاضر از آنجایی که در این دنیای غول پیکر من به ندرت وفادار هستم. و این کتاب، اوه، زیبایی، این کتاب \"من را به جایی می برد که مهربانی، لطافت و بخشش زندگی می کند. رستگاری موضوع اصلی مشکل است. ناراحتی از نوع ما و نحوه سکوت ما با اذعان به عشق بدون قید و شرط که ما را از هم پاشید و خفه می کند، تا آنجا که به ما اجازه زندگی می دهد. افرادی که در این کتاب به فضای آرام و آرام نیاز دارند تا زخم های خود را لکه کنند، برای بهبود و دوباره خود را ثابت کنند. برای پیدا کردن خود شایسته و در کجای دیگر اگر می خواهید در جهان خود پنهان کنی، اگر نه به خانه برسید. دیوارهای سفید را خیره می بینید و قلب خود را می بینید. یک مدیتیشن در ارزش هاست. حتی اگر شما شیاطین خود را اصلاح نکنید و حتی اگر چیزها را تغییر ندهید، حتی اگر تمام زندگی خود را امتحان کنید. من خیلی زیاد رابینسون را دوست دارم سبک رنج می برند. دشوار است، آنقدر عمیق و به طرق گوناگون دلهره آور زیبا است، زیرا فیض، صلح و تعجب این کتاب شما را لمس می کند و شما را تغییر می دهد. این همه ایده شگفت انگیز از نیاز دردناک آنها به بخشش و محبت است که چرا من آن را خواندید. من از آن لذت بردم و این کتاب را خیلی دوست داشتم. این به من این آسانی عمیق می دهد و می دانم که من همیشه می توانم به آن بازگردم.
مشاهده لینک اصلی
اگر من گیلاد را ندیده بودم، انتظار نداشتم که یک رمان در مورد امکان رستگاری معنوی در شهر کوچک شهر آویو در اوایل دهه 60 میلادی پیدا کنم، که در آن عملا چیزی اتفاق نمی افتد، به عنوان یک هیجان انگیز. من فکر می کنم می توانم درک کنم که چرا برخی از خوانندگان آن را خسته کننده می دانستند، اما هیچ وقت ندیدم. هر دو فوق العاده انسانی و سخاوتمندانه نسبت به شخصیت های آن است و در عین حال بی رحمانه در افشای محدودیت هایی که آنها با آن روبرو هستند، آنچه را که آنها معتقدند می دانند نقش های اختصاصی خود را دارند (بدون فهم کامل)، سعی کنید که از آنها بیرون بیایید آنها
مشاهده لینک اصلی
اولین استفاده از کلمه Home در Marilynne Robinsons ظریف و واضح به عقب برمی خیزد. این تابلو نقاشی شده است، که آن را به فریاد می زند - داستان و زبان بسیار زنده است؛ به نظر می رسد به نظر می رسد به عنوان اگر از قلب او، از دست رفته خود را از اسباببازان قلم سقوط است. خانه است ... بی وقفه است. پایدار درخشان به عنوان خورشید در آب. آن را در ذهن پرورش می دهد. حتی اگر ما هرگز این نوع خانه را برای خودمان تجربه نکرده ایم، این @ انواع خانه ها را از دست می دانیم، فقط در همه ی @ those @ stories or tales weve loved، به یک نقل قول مورد علاقه توسط برخی از عبارات عاقل که ممکن است صفحه اینترنتی دلخواه خود را عاشق کنید. (ما بخشی از ما را دور می اندازیم @ این من است من کیستم این به من می گوید که می گویند همان طور که می خواهم بگویم @) همه ما در دانش ما می دانیم که آیا از عمق نامیده می شود و یا از دست اول، نوعی از خانه است که در آن قلب است. همانطور که شما از طریق پروسه خود را کشیده شده است، او هر استفاده آگاهانه از کلمه خانه خانه به طرز محجوب؛ آن را به عنوان بی انتها به عنوان آب rippling فقط گذشته خم، فقط از چشم ... از تمام رودخانه ها، بسیاری از creeks، هر جریان شما تا به حال خوشحال به چشم خود را بر روی چشم انداز. غرق شدن آب فقط گذشته خم: مشاهده اتاق خواب من زیبایی چشم انداز او روحیه تکان دهنده در کوتاه مدت خود را هنوز، هنوز، همه عمیق تر برای تسلیم آن؛ توانایی نفس کشیدن او برای انتقال ما به گیلاد در این چشم انداز بسیار کم است. تعالی از طریق پروسه پروسس جادویی که به زمان و مکان پیش میرود که در آن دکوروم به معنای بیش از این کلمه بود، ارزش ارزش برای خودکفایی، دستیابی شخصی یا حتی خوشبختی بود، و به همین ترتیب، همراه با دیگران مانند ایمان، خانواده و خانه. رقم تراژیک جک، که پس از غیبت بیست ساله به خانه می آید، می تواند به شدت با قلب وزن کند، اگر آن را روی قلم داشته باشد. اگرچه جک یک روح عصبانی است و باعث شد تا خانواده اش به شدت ترس و وحشت داشته باشد، اما نگران کنندهای است که هرگز به آن عجله کامل فوم نمی رسد؛ این اسپری های شیب دار از یک آبشار که در نهایت به خانه می آیند، از آن آبهای آرام بالای بالا، که موج و موج می زند، تا کنون راه خود را در پایین راه راه انداخته اند. خواهر او، Glory، خانه خود را دوباره برای مراقبت از پدر خود را در حال مرگ، پیدا کردن خود را بدون درز در انتظار بازگشت برادر بزرگترش پس از چند سال از اشتیاق و یک نوع ترس برای او، بلکه با داشتن ایمان عمیق پایدار که او بود جایی در دنیا زنده است، بی خطر و با مهربانی رفتار می کند. افتخار، یک زن خوب، خدایی و الهی، ما زود به یاد می گیریم، اسرار خود را داریم، و او همیشه با مهربانی که او به ارمغان می آورد، درمان نشده است. یکی از چیزهایی که Glory در کنار ایمانش است، امید است. این به ذهن می رسد، dum spiro، spero @ whilst I breathe، I hope. @ او این اعتقاد عمیق را در امید به دست می آورد از پدرش بیمار، پدر و مادر خانواده، Reverend رابرت Boughton. او همیشه یک پدر دوست داشتنی و مهربون بود، به طوری که پرسیستاریان بخواهند انجام دهند، فضل و فهمیدن. او همچنین یک مرد هوشمند است که یک مرد عارفانه است که شایستگی بزرگی در قصاص اسرار انقراض دارد، همراه با پیش شرط و سایر مقالات با بهترین دوستش، گیلاد، جان آمیز. اگرچه جک نام خانوادگی را به اندازه کافی خجالت آورده است، رابرت بوثون مردی است که دوست دارد. با تمام قلبش. او با کلمه زندگی می کند. نه فقط کلمات برای او، آنها به همه او \"به عنوان یک مرد، یک شوهر، یک پدر است. دعای او از یک عمر پاسخ داده شده است، هنگامی که جک تماس می گیرد، از آبی، و می گوید که او در حال رفتن به خانه است. او کلمه، خانه، در این معنای کلمه \"یک مقدس\" را می سازد. یک خانه در حال آمدن است. [تصویر خطا] @ این ظرفیت عجیب و غریب برای فقرا، به نظر می رسد که طبیعت ما باید بیش از طبیعت به ما می دهد. همانطور که اگر ما ناراحتی های زندگی عادی را از دست ندهیم، تکان دهنده ای از بین می رود. در ناسازگاری، حتی احساس یا هدف، یک انسان بتدرسانی انسان و آسیب پذیر به نوعی مهربانی است، زیرا حس وجود دارد که باید چیزهای دیگری باشد، و سپس فکر آنچه که می خواهی و چه چیزی می شود، و چگونه روح می تواند راحت، بازسازی می شود. در خانه. اما روح خانه خود را پیدا می کند اگر تا به حال خانه داشته باشد. @ ~ Marilynne Robinson in Home
مشاهده لینک اصلی
وای! فقط وای! رابینسون از تخریب والدین بیش از یک فرزند می کاهد. او تمام افکار و احساسات کوچک را به تصویر می کشد. من آرزو می کنم که آن را با پمپ و مراسم بیشتر به پایان برساند، اما، به طریقی، مناسب است که این کار را نکند. من چند نکته را تائید کرده ام و بعضی وقت ها وقت بیشتری دارم تا آنها را در اینجا اضافه کنم. به لیلا.
مشاهده لینک اصلی
من کاملا از Marilynne Robinsons Gilead لذت بردم و منتظر خواندن پیگیری او بودم که شامل بسیاری از کاراکترهای معروف شده بود. با این حال، هنگام خواندن این مطلب (یا گوش دادن به آن)، به نظر می رسید که گیلاد واقعا به تنهایی بهترین است. در حالی که من این را به اندازه کافی مناسب به عنوان خوانده شده بود، آن را آهسته بود، و بدون تمام پاداش در پایان. این همچنین حاوی آرامش و تفکر آرام بود که گیلاد را مانند خوشی خواند. با گیلاد، من اغلب خودم را متوقف کردم تا جذب یک فکر و یا حتی برای نوشتن یک عبارت یا مشاهدات که من به ویژه بینش یا شاعرانه. این مورد در مورد Home نبود. در حالی که من قدردانی از سبک نوشتن توصیفی رابینسون و روش آرامش خود را برای آوردن تمام شخصیت های خود را @ خانه، @ داستان کمی برای من بکشید. با این حال، ارزشمند است.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خانه
خانه کتابی است در مورد شک ها و تضادهای موجود میان رابطه یک پدر، و پسرش که از زبان دختر خانه بیان می شود. کتابی که در عین آرامش آتش فشانی در دل دارد.
خرید کتاب خانه
جستجوی کتاب خانه در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
خاكسترى، تكرار مكررات
مشاهده لینک اصلی
این کتاب یکی از آرامترین کتابهایی است که تا به حال خوانده ام. فقط زمان خودت را بگذار ... در ابتدا من نمی دانستم که چه اتفاقی می افتد، اتفاق می افتد. همه چیز خیلی آهسته و آرام و ظریف بود، شخصیت های اصلی همه چیز را در داخل نگه داشتند. آنها پنهان و کشف نشده بودند. هر تکلیف درونی پیچیده و لایه ای بود و عمیق بود در حالی که هر گفتگو کلامی فقیر و در سایه بود. آنها بیش از حد ترس بودند که در مورد آنچه که فکر می کردند صحبت کنند، چه چیزی واقعا آنها را فريب داد و در ابتدا، من کمی نگران بودم. اما، هیچ چیز منفی اضطراب، زیرا در زیر - آنها فقط تکان نخورده و منفجر نشده است. آنها فقط نوعی از مردم نیستند. در ابتدا من مشکل بودم - متوجه می شوم که در حال حاضر از آنجایی که در این دنیای غول پیکر من به ندرت وفادار هستم. و این کتاب، اوه، زیبایی، این کتاب \"من را به جایی می برد که مهربانی، لطافت و بخشش زندگی می کند. رستگاری موضوع اصلی مشکل است. ناراحتی از نوع ما و نحوه سکوت ما با اذعان به عشق بدون قید و شرط که ما را از هم پاشید و خفه می کند، تا آنجا که به ما اجازه زندگی می دهد. افرادی که در این کتاب به فضای آرام و آرام نیاز دارند تا زخم های خود را لکه کنند، برای بهبود و دوباره خود را ثابت کنند. برای پیدا کردن خود شایسته و در کجای دیگر اگر می خواهید در جهان خود پنهان کنی، اگر نه به خانه برسید. دیوارهای سفید را خیره می بینید و قلب خود را می بینید. یک مدیتیشن در ارزش هاست. حتی اگر شما شیاطین خود را اصلاح نکنید و حتی اگر چیزها را تغییر ندهید، حتی اگر تمام زندگی خود را امتحان کنید. من خیلی زیاد رابینسون را دوست دارم سبک رنج می برند. دشوار است، آنقدر عمیق و به طرق گوناگون دلهره آور زیبا است، زیرا فیض، صلح و تعجب این کتاب شما را لمس می کند و شما را تغییر می دهد. این همه ایده شگفت انگیز از نیاز دردناک آنها به بخشش و محبت است که چرا من آن را خواندید. من از آن لذت بردم و این کتاب را خیلی دوست داشتم. این به من این آسانی عمیق می دهد و می دانم که من همیشه می توانم به آن بازگردم.
مشاهده لینک اصلی
اگر من گیلاد را ندیده بودم، انتظار نداشتم که یک رمان در مورد امکان رستگاری معنوی در شهر کوچک شهر آویو در اوایل دهه 60 میلادی پیدا کنم، که در آن عملا چیزی اتفاق نمی افتد، به عنوان یک هیجان انگیز. من فکر می کنم می توانم درک کنم که چرا برخی از خوانندگان آن را خسته کننده می دانستند، اما هیچ وقت ندیدم. هر دو فوق العاده انسانی و سخاوتمندانه نسبت به شخصیت های آن است و در عین حال بی رحمانه در افشای محدودیت هایی که آنها با آن روبرو هستند، آنچه را که آنها معتقدند می دانند نقش های اختصاصی خود را دارند (بدون فهم کامل)، سعی کنید که از آنها بیرون بیایید آنها
مشاهده لینک اصلی
اولین استفاده از کلمه Home در Marilynne Robinsons ظریف و واضح به عقب برمی خیزد. این تابلو نقاشی شده است، که آن را به فریاد می زند - داستان و زبان بسیار زنده است؛ به نظر می رسد به نظر می رسد به عنوان اگر از قلب او، از دست رفته خود را از اسباببازان قلم سقوط است. خانه است ... بی وقفه است. پایدار درخشان به عنوان خورشید در آب. آن را در ذهن پرورش می دهد. حتی اگر ما هرگز این نوع خانه را برای خودمان تجربه نکرده ایم، این @ انواع خانه ها را از دست می دانیم، فقط در همه ی @ those @ stories or tales weve loved، به یک نقل قول مورد علاقه توسط برخی از عبارات عاقل که ممکن است صفحه اینترنتی دلخواه خود را عاشق کنید. (ما بخشی از ما را دور می اندازیم @ این من است من کیستم این به من می گوید که می گویند همان طور که می خواهم بگویم @) همه ما در دانش ما می دانیم که آیا از عمق نامیده می شود و یا از دست اول، نوعی از خانه است که در آن قلب است. همانطور که شما از طریق پروسه خود را کشیده شده است، او هر استفاده آگاهانه از کلمه خانه خانه به طرز محجوب؛ آن را به عنوان بی انتها به عنوان آب rippling فقط گذشته خم، فقط از چشم ... از تمام رودخانه ها، بسیاری از creeks، هر جریان شما تا به حال خوشحال به چشم خود را بر روی چشم انداز. غرق شدن آب فقط گذشته خم: مشاهده اتاق خواب من زیبایی چشم انداز او روحیه تکان دهنده در کوتاه مدت خود را هنوز، هنوز، همه عمیق تر برای تسلیم آن؛ توانایی نفس کشیدن او برای انتقال ما به گیلاد در این چشم انداز بسیار کم است. تعالی از طریق پروسه پروسس جادویی که به زمان و مکان پیش میرود که در آن دکوروم به معنای بیش از این کلمه بود، ارزش ارزش برای خودکفایی، دستیابی شخصی یا حتی خوشبختی بود، و به همین ترتیب، همراه با دیگران مانند ایمان، خانواده و خانه. رقم تراژیک جک، که پس از غیبت بیست ساله به خانه می آید، می تواند به شدت با قلب وزن کند، اگر آن را روی قلم داشته باشد. اگرچه جک یک روح عصبانی است و باعث شد تا خانواده اش به شدت ترس و وحشت داشته باشد، اما نگران کنندهای است که هرگز به آن عجله کامل فوم نمی رسد؛ این اسپری های شیب دار از یک آبشار که در نهایت به خانه می آیند، از آن آبهای آرام بالای بالا، که موج و موج می زند، تا کنون راه خود را در پایین راه راه انداخته اند. خواهر او، Glory، خانه خود را دوباره برای مراقبت از پدر خود را در حال مرگ، پیدا کردن خود را بدون درز در انتظار بازگشت برادر بزرگترش پس از چند سال از اشتیاق و یک نوع ترس برای او، بلکه با داشتن ایمان عمیق پایدار که او بود جایی در دنیا زنده است، بی خطر و با مهربانی رفتار می کند. افتخار، یک زن خوب، خدایی و الهی، ما زود به یاد می گیریم، اسرار خود را داریم، و او همیشه با مهربانی که او به ارمغان می آورد، درمان نشده است. یکی از چیزهایی که Glory در کنار ایمانش است، امید است. این به ذهن می رسد، dum spiro، spero @ whilst I breathe، I hope. @ او این اعتقاد عمیق را در امید به دست می آورد از پدرش بیمار، پدر و مادر خانواده، Reverend رابرت Boughton. او همیشه یک پدر دوست داشتنی و مهربون بود، به طوری که پرسیستاریان بخواهند انجام دهند، فضل و فهمیدن. او همچنین یک مرد هوشمند است که یک مرد عارفانه است که شایستگی بزرگی در قصاص اسرار انقراض دارد، همراه با پیش شرط و سایر مقالات با بهترین دوستش، گیلاد، جان آمیز. اگرچه جک نام خانوادگی را به اندازه کافی خجالت آورده است، رابرت بوثون مردی است که دوست دارد. با تمام قلبش. او با کلمه زندگی می کند. نه فقط کلمات برای او، آنها به همه او \"به عنوان یک مرد، یک شوهر، یک پدر است. دعای او از یک عمر پاسخ داده شده است، هنگامی که جک تماس می گیرد، از آبی، و می گوید که او در حال رفتن به خانه است. او کلمه، خانه، در این معنای کلمه \"یک مقدس\" را می سازد. یک خانه در حال آمدن است. [تصویر خطا] @ این ظرفیت عجیب و غریب برای فقرا، به نظر می رسد که طبیعت ما باید بیش از طبیعت به ما می دهد. همانطور که اگر ما ناراحتی های زندگی عادی را از دست ندهیم، تکان دهنده ای از بین می رود. در ناسازگاری، حتی احساس یا هدف، یک انسان بتدرسانی انسان و آسیب پذیر به نوعی مهربانی است، زیرا حس وجود دارد که باید چیزهای دیگری باشد، و سپس فکر آنچه که می خواهی و چه چیزی می شود، و چگونه روح می تواند راحت، بازسازی می شود. در خانه. اما روح خانه خود را پیدا می کند اگر تا به حال خانه داشته باشد. @ ~ Marilynne Robinson in Home
مشاهده لینک اصلی
وای! فقط وای! رابینسون از تخریب والدین بیش از یک فرزند می کاهد. او تمام افکار و احساسات کوچک را به تصویر می کشد. من آرزو می کنم که آن را با پمپ و مراسم بیشتر به پایان برساند، اما، به طریقی، مناسب است که این کار را نکند. من چند نکته را تائید کرده ام و بعضی وقت ها وقت بیشتری دارم تا آنها را در اینجا اضافه کنم. به لیلا.
مشاهده لینک اصلی
من کاملا از Marilynne Robinsons Gilead لذت بردم و منتظر خواندن پیگیری او بودم که شامل بسیاری از کاراکترهای معروف شده بود. با این حال، هنگام خواندن این مطلب (یا گوش دادن به آن)، به نظر می رسید که گیلاد واقعا به تنهایی بهترین است. در حالی که من این را به اندازه کافی مناسب به عنوان خوانده شده بود، آن را آهسته بود، و بدون تمام پاداش در پایان. این همچنین حاوی آرامش و تفکر آرام بود که گیلاد را مانند خوشی خواند. با گیلاد، من اغلب خودم را متوقف کردم تا جذب یک فکر و یا حتی برای نوشتن یک عبارت یا مشاهدات که من به ویژه بینش یا شاعرانه. این مورد در مورد Home نبود. در حالی که من قدردانی از سبک نوشتن توصیفی رابینسون و روش آرامش خود را برای آوردن تمام شخصیت های خود را @ خانه، @ داستان کمی برای من بکشید. با این حال، ارزشمند است.
مشاهده لینک اصلی