رئیس حوزهی انتخاباتی شمارهی چهارده، بعد از اینکه چتر خیس را با خشونت تمام بست و بارانیاش که زیاد به دردش نمیخورد از تن در آورد، غرولندکنان گفت: هوای بدی برای زمان رایگیری است. او مجبور شده بود چهلمتری فاصله بین محل پارک اتومبیلش تا در ورودی را با عجله طی کند و حالا طوری وارد اتاق شده بود که قلبش میخواست از دهنش بیرون بپرد. امیدوارم آخرین نفر نبوده باشم، او این جمله را به آقای منشی گفت که تمام این مدت بدن خود را تا حدودی پوشانده بود و جلوی در انتظارش را میکشید. باران به شدت میبارید و باد تندی که در حال وزیدن بود، قطرات باران را چون گردابی در هوا میچرخاند. بر روی زمین هم سیلابی به راه افتاده بود.
خرید کتاب بینایی
جستجوی کتاب بینایی در گودریدز
معرفی کتاب بینایی از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب بینایی
خرید کتاب بینایی
جستجوی کتاب بینایی در گودریدز