کتاب اطلس ابر

اثر دیوید میچل از انتشارات روزگار - مترجم: علی منصوری-دهه 2000

اطلس ابر سومین رمان دیوید استفان میچل (۱۹۶۹) نویسنده‌ی انگلیسی‌ست که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و همان سال در فهرست نهایی نامزدهای جایزه ی بوکر قرار گرفت. میچل که پیش از این هم در رمان‌هایش به سراغ گونه‌های مختلف ادبی رفته بود در این رمان تودرتو روایت خود را از قرن نوزدهم شروع می‌کند و تا آینده‌ای پسا‌آخرالزمانی پیش می‌برد. این رمان جوایز کتاب بریتانیا و کتاب سال ریچارد اند جودی را از آن خود کرده.


خرید کتاب اطلس ابر
جستجوی کتاب اطلس ابر در گودریدز

معرفی کتاب اطلس ابر از نگاه کاربران
اگر کتاب را دوست داشتید، فیلم را ببینید! کتاب بسیار لذت بخش، صفحاتی که فقط از آن می گذشتند (به غیر از فصل داخلی، که من خواندن آن را به آرامی دیدم، زیرا اغلب در مورد آنچه که راوی گفتم، گیج بود). زیر توضیح جزئیات ساختار رمان ها را می دهد که شما ممکن است بخواهید بدانید (مشاهده اسپویلر) [ساختار کتاب منحصر به فرد بود (به هر حال من): پنج فصل اول روایت ها، مجلات یا حروف در ابتدا شخص، توسط پنج شخصیت مختلف نوشته شده است. این فصل ها (گاهی ناگهان) بدون هیچ گونه قطعنامه ای پایان می یابند و ارتباطات اندکی با یکدیگر دارند. فصل ششم @ innermost @ پایان قطعی دارد. سپس پنج فصل گذشته، داستان های پنج فصل اول را کامل می کند (و در جهت معکوس). به خوبی کار می کند و من تمام داستان های بسیار جالب و خوبی را پیدا کردم. اما احساس می کنم چندین منفی وجود دارد. اول، فصل ششم به معنای پایان داستان کلی است (اگر رمان را می توان گفت که یک داستان کلی دارد). بنابراین فصل های باقی مانده، اگر چه تکمیل پنج داستان دیگر، به داستانoverall داستان @ اضافه نمی کند. واقعیت این است که آنها خواندن جذاب باقی می ماند، یک معجزه برای مهارت میچلز در داستان داستان است. منفی دیگر این بود که من منتظر نتیجه پنج داستان بودم تا به نحوی تمام شش داستان را به صورت یکپارچه متصل کنم، شاید یک تصویر واقع گرایmagical real را که در رمان نهایی @ story @ باشد، رنگ کنم. اما به جز برخی سکته های قلم موی کوچک، من هیچ تصویری از این نقاشی را ندیدم. (شاید من آن را ندیدم!) به طور کلی، یک کتاب خوب برای خواندن است: شش داستان، هر کدام به خوبی ساخته شده است، شامل شش صدای کاملا روایی مختلف، در شش تنظیم کاملا متفاوت؛ و به عنوان پاداش، داشتن چند دیدگاه جالبی تاریخی / فلسفی / اخلاقی پرتاب شده است. (پنهان کردن اسپویلر)]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . بررسی پیشین: ___ بررسی تصادفی: بررسی __Next: ___ بررسی کتابخانه پیشین: تینکر، خیاط، سرباز، بررسی کتابخانه SpyNext: من می توانم آسمان را بخوانم

مشاهده لینک اصلی
خوب آقای میچل، من باید بگویم که هوادار در مورد این کتاب خیلی چیزهای مخلوق را شنید، قبل از آنکه آن را بخوانم با افرادی که در حال ذکر شدن در میان طغیان و خشم بودند. اما من لذت بردم از Ghostwritten بنابراین من خوشحال بود که به آن بروید. بعضی به شما اعلام کردند که یک نابغه هستند، در حالی که دیگران آن را با کارهای نابود کننده دیاب اگرس مقایسه می کنند (شما می توانید نتیجه گیری خود را در مورد آنچه که من به این معنی می گویم رسم کنید). ابتدا منتظر خواندن بودم. منظورم اینه که دوست ندارم؟ پوشش بصری خالص در پاستل های زیبا با پرندگان و درختان کوچک فلزی و درختانی که وعده داده شده است، تمیز کردن مرزهای زمان، سبک و زبان برای ارائه یک چشم انداز جذاب از بشریت به قدرت و جایی که ما را هدایت می کند. این حقیقت که حکمhumanitys به قدرت @ باعث می شود که همه چیز برای من حساس است، من به صفحات کاملا خوشحال به صفحه. من در واقع به طور کامل از مجله اقیانوس آرام آدم یوینگ و نامه هایی از زدگلم استفاده کردم. درست است که من به راحتی با کمی داستان های تاریخی وارد شدم و به سمت پایین قلاب، خط و غرق شدم. نیمه عمر را نوازش کردم - اولین رمز و راز لویزی رئی احساس می کردم که کتاب در حال حاضر از بخش داستان های تاریخی کتابخانه و لندن در بین چند رمان رمانتیک دن رابر (قهرمان / سربازان شجاعانه، گردن را در خط قرار می دهد تا حقیقت را بدون توجه به هزینه ای که به همراه طرح نازک نازک به وجود می آید، بیاندازد). Orison of Somni به عنوان یک مقدمه نوشتن خلاقانه در سطح مقدماتی و پس از آن یخ زدگی، تند و ناپایدار در کیک ادبی - Slooshas Crossin و evrythin پس از آن خواند. کاملا مطمئن نیستم که در این فصل چه خبر است. به طرز محسوسی این عمدتا به این دلیل است که من از تلاش برای خواندن آن خسته شده ام و حداقل نیمی از آن را پر کرده ام. بهترین کاری که می توانم بکنم این است که ارزیابی Mitchells از چشم انداز پسا-آخرالزمانی در یورکشایر (چرا دیگر این فصل به نظر می رسد آن را به عنوان اگر کسی آن را از بارسلی نوشت؟) آیا پست آخرالزمانی سقوط شامل باران از حقیقت واقعی؟ طاعون وریت و کلاه تخت؟ آیا زغال سنگ تبدیل به یک ارز است؟ آیا مردم مجبور به پناه دادن به باشگاه های مردانه شدند تا از باران کیک های گوشتی خسته نشوند؟ (متاسفم برای مردم از بارنزلی برای این - من نمی خواهم به شمال کلیشه ای کنم، من شمال است). به طور کلی این کتاب من را با این تصور که دیوید میچل نشسته در شمار داستان کوتاه بود و آنها را با هم به یک کتاب. متاسفانه برای من، عنصر اتصال که تمام آنها را می پوشاند، تقریبا همانند چسب ساخته شده از ابرها بود.

مشاهده لینک اصلی
Cloud Atlas یک کتاب است که مدتها برای من گذاشته ام. بله، آن را در رادار من بود، اما تنها دلیل اینکه من بالاخره بطری را بچسبانید و کپی خود را خریدم، زیرا آن را برای یک پوند در یک فروشگاه خیریه یافتم. من هنوز بیش از نیم سال طول کشید تا به آن برسم. من مرسدس را از MercysBookishMusings در یوتیوب امیدوارم که در نهایت به من کمک کند تا فقط درگیر شود. نگرانی های اولیه من در مورد این کتاب این بود که پیچیده و چالش برانگیز خواهد بود، و من مطمئن هستم که این نگرانی هایی است که توسط بسیاری از افراد دیگر به اشتراک گذاشته شده اند با این حال برای نزدیک شدن به این کتاب (و یا شاید دیوید میچلز به طور کلی بنویسید). پس از خواندن آن، من می توانم با خیال راحت بگویم که بله، این چالش است، اما پیچیده نیست مانند شما ممکن است فکر کنید. ساختار روایت جالب ترین جنبه این کتاب است: شما در طول داستان داستان خود را از طریق 6 روایت . پنج روایت اول به نیمه راه متوقف می شوند تا زمانی که به ششم رسیدید که به عنوان یک آینه عمل می کند، قبل از اینکه شما را به عقب بر گردانید تا تمام داستان های راوی قبلی را تمام کنید. بنابراین اساسا، شما شروع و پایان در همان محل. این روایت ها در نقاط مختلف زمان، در طول دوره طلای راش و پایان دادن به آخرالزمانی هاوایی پایان می یابند. ساختار این کتاب برای فهمیدن دشوار نیست، و من واقعا از تطبیق داستان ها در داخل یکدیگر لذت بردم (هیچ مهم است که چطور انجام شود) پیوند بین هر روایت وجود دارد که من باور داشتنی هستم و میچل خود را تأیید کرده است که همه، جز یکی از راویان، تجدیدنظر از یکدیگر هستند که در طول زمان پیشرفت می کنند. اگرچه من به تجسم مجدد اعتقاد ندارم، این ایده بسیار جالب را یافتم، و من دوست داشتم پیوندهایی را ببینم که در اینجا و آنجا وجود دارد. اگر چه گاهی اوقات احساس کردم میچل می تواند کمی با همدستی فیزیکی ارتباط برقرار کند، من به طور کلی به این موضوع فکر کردم که چگونه بسیاری از روایت های مختلف را با هم به خوبی کار کرده اند. جنبه ی چالش برانگیز این خواندن، تفاوت در سبک روایت است. این کتاب داستان آن را در بسیاری از ژانرهای مختلف و رسانه ها (نوشته های مجله، نامه ها، مصاحبه ها، داستان های جرم و جنایی، علمی تخیلی، دودویی، کمدی و غیره) می نویسد و اگرچه من فکر می کنم این یکی از بهترین چیزها در مورد Cloud Atlas است همچنین می تواند یکی از جنبه های خشمگین کننده باشد. با هر چیزی که حاوی طیف وسیعی از سبکهاست، می خواهید چیزهایی را که دوست دارید پیدا کنید - اما شما همچنین می خواهید برای پیدا کردن بسیاری از شما که دوست ندارید، شاید حتی متنفر باشید. شخصا، روایت کمترین مورد منفی، ششمین و تنها داستان بدون وقفه از جهان آخرالزمان زاکری است. من متوجه شدم که گویشی که در زمان های گوناگون متمرکز شده است و دشوار است و تغییرات در کلمات به آنها معانی مختلفی داده شود (به عنوان مثال babbit for baby) بارها باعث ناراحتی من شده است. همانطور که در وسط رمان بود و با هیچ وقفه ای آن را کشید، طولانی تر و سخت تر بود که برای من خوانده می شد. با این حال، در اینجا اینجا چندین روایت وجود دارد که من عاشق آن هستم و این که آنها قطع شد واقعا من را ناراحت نکردند، همانطور که قبلا خودم را درگیر خود کردم تا به آنها بازگردم. برای من شخصا بخش های کمدی تیموتی کاوندیشس بهترین رمان بود . من سبک طنز را دوست داشتم و شرایطی که او به خود گرفت، مضحک بود اما عجیب و غریب نیز قابل اعتماد بود و هر دو قسمت از روایت او را در یکی از نشستها خواند. من همچنین از بخش های مربوط به این موضوع و علم فیزیکی با Sonmi-451 و همچنین شخصیت لویزا رییس که داستان آن به عنوان یک رشته جرم و جنایت سریع با خطر و فتنه خوانده می شود، لذت بردم. با این کتاب، من فکر می کنم شما واقعا باید متعهد به آن باشید و خود را آماده نکنید لزوما هر بخشی از آن را دوست داشته باشید. به طور کلی، من فکر می کنم روایت هایی که با آنها کلیک میکنید، ارزش خواندن را دارند و من بسیار خوشحالم که آنها را انتخاب کردم. و شاید یکی از کسانی که خوش شانس هستند که همه چیز را در مورد هر روایت دوست داشته باشند، و این کتاب چیزی است که شما دوباره و دوباره باز می گردید. قطعا من بیشتر از نوشتن دیوید میچلز در آینده خواهم بود و من باید به فیلم دوباره تماشا در حال حاضر به عنوان من قطعا بیشتر تنظیم به آنچه که در این زمان در اطراف! (من حدس می زنم که چه جت عقب افتاده تماشای فیلم 3 ساعت در یک پرواز فوق العاده طولانی به شما ...)

مشاهده لینک اصلی
زندگی من به مقدار بیش از یک قطره در اقیانوس بی حد و حصر است. با این حال، چه اقیانوس است، اما بسیاری از قطره؟ مردم: بنابراین بیل چه کتاب مورد علاقه خود را به من: (می گیرد میکروفون) ابر F $ # @! نقشه اطلس!!!!! (قطره میکروفن) کتاب نیمه خواندن یک داستان عشقی نیمه تمام است. قبل از شروع این کتاب، نیمه راه ... بستن کتاب ... «کتابها فرار واقعی را ارائه نمی دهند، اما می توانند توقف ذهن خود را خراش خام. \"به طور کامل شوکه شده و \u0026 amp؛ بله، این همان کتابی است که من را به یک سطح مانند هیچ کس تحمیل نمی کند و مطمئن هستم که تا آخرین نفس من به دلیل غرور و افتخار آن را تحقیر خواهم کرد. من هنوز مطمئن نیستم که چگونه میچل این شاهکار را به انجام رساند، چگونه؟ چطور ؟؟؟ دلیل این که من از انتخاب این کتاب برگردانده می شود، عقیده عمومی آن است. اگر شما در حال خواندن این موضوع نیستید، به دنبال بررسی در مورد این موضوع هستید زیرا شما از هم جدا خواهید شد\n. من توصیه می کنم که ابتدا به رودخانه عمیق میچلس یک کتاب را بچرخانید ... بله، برخی ممکن است به سنگ ها برسند، اما کسانی که جریان را پیدا می کنند فقط با آن برخورد می کنند و مغز شما پس از صفحه صفحه را منفجر می کند. دنیایی دیگر برای ما انتظار دارد. دنیای بهتر و من منتظر شما هستم. »طرح این کتاب کاملا خالی است؛ نویسنده (او را برکت دهد) توانست تقریبا هر نوع ژانر را به این کتاب بسپارد و همچنین هر یک از آنها را می کشد. از ابتدای تمدن در نیوزیلند تا هوش مصنوعی در آسیای آینده و همه چیز در میان. من از تعجب هر روایت شگفت زده شدم. این داستانها مانند یک عروسک Matryoshka در هم پیچیده و پیچیده است. این طرح اساسا کتاب طرح است: 0\n[/ caption] او هر شخصیت را به زندگی آورد و آنها را از طریق ادبیات، موسیقی، هنر، نامه ها و برخی موارد پیچیده پیوند داد. او این مفهوم را به زیبایی با اشاره به تناسخ به تصویر کشید. داستان ها خیلی متفاوت هستند اما خیلی مشابه یکدیگرند و شما را نفس می کشد، من قسم می خورم، «قدرت، زمان، گرانش، عشق». نیروهایی که واقعا الاغ را می کشند همه نامرئی هستند. تم ها در بالای تم ها به حداکثر فلسفه تمدن بشری (بدون اینکه بیش از حد موعظه) کشف شد. دین و مجرمان مجدد، استعمار، نژادپرستی، فمینیسم، مسائل زیست محیطی، مرگ، ادبیات و بسیاری از سنگهای قیمتی ... صادقانه فکر می کنم همه کسانی که این کتاب را دنبال می کنند چیزی از آن بیرون می آورند (حتی اگر شما مانند کتاب نباشید) یک پلت فرم گسترده برای بسیاری از مکالمات مختلف و اصالت آن (اعتماد به نفس من تا به حال هرگز چنین کتاب را بخوانید قبل) فقط آن را به یک سطح دیگر را افزایش می دهد. â € œTravel به اندازه کافی، شما خود را ملاقات می کنید. â € من نمی خواستم آن را به پایان برسد، من آماده بود به منظور سفارش بیشتر از آثار او به دلیل سبک او شعر به چشمان من است. من قدردانی از یک کتاب است که می تواند دیدگاه من را در مورد زندگی به طور کلی تغییر دهد و همچنین من را به یک ژانر جدید (یا ژانرهای مختلف) معرفی می کند و منتظر دیدن بیشتر کتاب هایش هستم. بنابراین اگر شما به دنبال یک کتاب هستید که دارای یک مفهوم اصلی است (یا یکی از آن ها برای من جدید است)؟ روایت های چندگانه و آمپر؛ نقاشی نوشتن زیبا در ژانرهای مختلف در مجموع قوانین هنجار ادبیات را از بین می برد. شخصیت های رنگارنگ با عقل شگفت انگیز فقط یک بدبختی همچنین کتاب مورد علاقه من تمام وقت (اگر به آن توجه داشته باشید) P.S. اگر شما این را مطالعه کرده اید، به من در مورد تجربه خود بگویید. به علاوه توصیه می کنم که چه کتابی از میچل من باید بخواند زیرا من نیاز به بیشتر (به خصوص طرفداران دیوید میچل)\nبا تشکر از شما برای خواندن:) بررسی ابر ویدئو اطلس برای مبتدیان (در اینجا) P.S.S. فیلم کاملا شگفت انگیز بود: https: //www.youtube.com/watch؟ v = hWnAq ...

مشاهده لینک اصلی
شب دیگر من یک رویا داشتم من رویایم که یک رودخونه روباز و قهوه ای را شناور می کردم و اینطور به نظر می رسیدم که آب ها به سمت ساحل چرخیدند و گاهی اوقات به سوی ساحل، گاهی اوقات دور از آن، در محافل چرخیدند، چون رودخانه، درختان و آسمان، یک کالیودوسکوپ سرگیجه از ابری بلوز و سبز قبل از چشم های مبهوت شده من. در زیر سطح آب از بین می رود، ماهی هایی که از هر اندازه در حال فرو ریختن هستند، بزرگتر ها رقابت بی پایان و ضعیف تر را کوچکتر می کنند. در کنار من، اشیاء فراوان زیادی وجود داشت که بعضی از آنها بسیار نزدیک بود، آنها را درک کنید. در میان ضایعات روانگردانده یک ردیف پوسته بود، بعضی بزرگتر، کوچکتر، همه چیز را در مورد حواس پرتها در یک خط ماهیگیری. من توانستم یکی از بزرگترها را بگیرم و آن را به سمت من کشیدم. به نظر می رسید که به هر خطی که می توانستم بلافاصله ببینم، ناامید شدم و تعجب کردم که هدف من این است. کاملا تشنه بودم، آن را در آب ابری فرو ریختم و یک لقمه نوشیدم اما آب خیلی چرب و ناخوشایند بود و من بیشتر از آن عصایش می کشیدم. در عوض، پوسته را بیشتر بررسی کردم. بیرونی در تمام نمادها و طرح های پیچیده به عنوان خالکوبی های Maori پوشیده شده بود. بنابراین من با الگوی که من تقریبا به ضرب و شتم بی معنی توسط یک قطعه از باقی مانده است که آمد به منفجر با عجله قدرتمند بود. یک قایق اولین فکر من بود، و من با دست آزادم دستش را گرفتم و خودم را روی آن گذاشتم. اما این یک قطعه عادی از آوار نبود. در عوض من متوجه شدم که در سراسر بدن ضرب و شتم یک ویلا کنسرت دروغ میگویم؛ چوب نرمتر از بالا شکسته شد اما پشت و دو طرف که از یک درخت تیره تر حک شده بودند، هنوز دست نخورده بودند. من اکنون یک قایق موتوری داشتم و خلبان خالکوبی خود را بستم، پایه هایم را بر روی صندلی کشیدم و از آب تیره و ماهی هایی که در زیر آن بودند، نشسته بودم. با استفاده از هر دو دست به عنوان دست و پا زدن، من سعی کردم خودم را به سمت بانک هدایت کنم، اما جریان خیلی قوی بود. ردیف پوسته های شناور به من نزدیک شد و من دیگر از آب گرفتار شدم. این یکی کوچکتر از اول بود و گرچه آن نیز با پیچیدگی تزئین شده بود، طراحی کاملا متفاوت بود. نقطه ها و خطرات، برخی با دم، برخی بدون، swooped و غواصی مانند پرندگان سیاه و سفید در سراسر سطح آن اما پنهان در میان آنها، تقریبا نامرئی، یکی از نمادهای پوسته خالکوبی بزرگتر قرار داده است. من کمی هیجان زده شدم و برای دیگران دست یافتم. من کوچکتر از اصحابش و با طراحی جالبتر، تقریبا آن را بیرون ریختم، اما تصمیم گرفتم آن را به اندازه مناسب در دو طرف دیگر نگه دارم. این نیز برای فنجان نوشیدنی بهتر اندازه گیری شده و از این مرحله به شدت تشنه شد، تصمیم گرفتم دوباره از رودخانه بخورم. این بار، چرب و نازک بود، من بیشتر بلعیده بودم و احساس قدرتم را به اندازه کافی بزرگ کردم تا بار دیگر برای ساحل امتحان کنم و فرار از رودخانه روبل شود. اما جریان من را سریع در آغوش گرفت و من می توانست چیزی جز ماهی برای یکی دیگر از پوسته های شناور انجام دهد. دوباره کوچکتر و با یک الگوی محافل همپوشانی مانند کارهای داخلی یک ساعت پوشانده شدم، آن را در داخل همراهان خود قرار دادم که در آن به راحتی در آن قرار داشت. دوباره از رودخانه نوشیدم و آن را عجیب اعتیاد پیدا کردم. یک پوسته حتی کوچکتر هم اکنون در دسترس من قرار گرفته است، بنابراین من آن را کشیدم و سطح آن را برای الگوهای آشنا جستجو کردم. در نگاه اول متوجه شدم که هیچ چیزی به اندازه قابل تشخیص نیست اما پس از آن یک نماد را دیدم که چندین بار دیده بودم و می دانستم که این پوسته نیز در مجموعه قرار دارد. من آب رودخانه ای را می خورم و به یک خواب عمیق مانند کما می افتم. وقتی چشمانم را باز کردم، قایقرانی درون جاده های ساحلی شناور شد و من برای دستیابی به یک ریشه درخت که من امیدوار بودم که در نهایت خودم را از رودخانه بیرون کنم، رسیده بودم. درست بعد از آن یک جالب کوچک جالبتر از من غرق شد، همه چیز درست مانند پوسته نوشته شده بود و من مجبور بودم تصمیم بگیرم، آن را به طور کامل نادیده بگیرم و یا آن را به دست آوردم تا آن را بازیابی کنم و بنابراین شانس خود را برای از بین بردن خودم از دست می دهم تورنت چسبناک وسوسه شیء اسرارآمیز چنان قوی بود که من ایمنی بانک را پس گرفتم. هنگامی که من بالاخره به آن رسیدم و آن را در هیئت مدیره کشیدم، به نظر می رسید شکل شبیه تخم مرغ است که در عجیب ترین نشانه ها پوشانده شده است، اما آن را کاملا در لانه ی شانه هایم قرار دادم، آنگاه که آن را قرار دادم، الهام بخش چنین غریزی محافظتی بود که بلافاصله نگاه کردم در مورد چیزی برای پوشش آن با. از پوسته های باقی مانده در مورد من شناور بودم، یکی از نزدیک ترین اندازه ها را به تخم مرغ کشیدم و آن را با دقت بالا قرار دادم. در حال حاضر من بیشتر از هر زمان دیگری جذاب بودم، زیرا می توانستم ببینم الگوی این یکی دقیقا شبیه آن است که با اندازه آن هماهنگ شده است. من دوباره از رودخانه نوشیدم و برای یک پوسته دیگر رسیده بودم. مجددا مکاتبه با یکی زیر آن به شدت به من حمله کرد؛ همان الگوهایی مانند ساعت مانند آن را پوشش می دهد همانطور که اگر این به نوعی خود بخشی از کار برخی از زمان غول پیکر، برخی از دنده در یک دنده بیشتر است. در حال حاضر تمام افکار فرار از رودخانه در حال حاضر من بود که من به طور متناوب مایع چسبناک نوشید و سپس ماهی دیگری را شکار کرد ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب اطلس ابر


 کتاب درآمدی بر هرمنوتیک بایبلی معاصر
 کتاب گردش دور دنیا
 کتاب سایه شیطان
 کتاب فرهنگ واژگان سینما
 کتاب زبان خداوند
 کتاب چگونه کارکرد مغز خود را بهتر کنیم؟